میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

دلت اگر تنگ می شود

اثرات لباس های بدن نماست

  • میم شین

سنگ های جلوی پای تو

از تو می خواهند که زحمت برداشتن آن را بکشی

بردار تا هم خم شدن را یاد بگیری، هم بزرگ شدن را

  • میم شین

کفگیر که به ته دیگ می خورد

یعنی دوباره سوپ داریم

  • میم شین

این قدر جوراب هایت را نشستی 

بو برای فرار از خود 

جورابت را پاره کرد

مواظب خودت باش

  • میم شین

تا گوهر می یابم

شاد می شوم

  • میم شین

اگر آداب چهارشنبه سوری خوب رعایت شود

شب جمعه ی آخر سال پر شور می شود

ایرانی ها چهارشنبه بمیرید

مسلمانان پنج شنبه برایشان فاتحه بخوانید

  • میم شین

مرد تنهای دوازده قرنی

اینجا اویس قرنی کم است

عوضش شکوه های غرگونه ی نی زیاد

  • میم شین
کوچک بود که کوچه را دید
پس با گوشت و پوست و خونش عجین شد
  • میم شین

وقتی می بینمت

قند در دلم آب می شود

این اثر ترشحات و اسیدهای معده است

و ربطی به تو ندارد

  • میم شین

موضوع انشا: عید خود را چگونه از دست دادید؟

به نام او که ارزان فروختمش

خیلی دوست داشتم با خدا باشم اما او نخواست

سنگ جلوی پایم می نهاد

هرچه کردم،او با ما تا نکرد

به خودش که هنوز ذره ای به یادش هستم قسم! چند باری هم نماز خواندم

حتی بعد نماز یک بار صلوات فرستادم

اما با این همه لطف بنده به او، او مسیر بنده نوازی را نمی دانست

چاره ای نداشتم، هر چه گفتم در نمازم پول پول پول

نداد نداد نداد

پس فروختمش تا در عوض عید خوبی را با لباس های خوب، شیرینی های خوب، میوه های خوب، عیدی های خوب داشته باشیم

این روزها هم که باب کرده اند مراسم عزاداری را

اما ما کم نمی آوریم

در کنار ظرف های روی پشت بام مهمان دوستان خارجی خواهیم بود

سیزده را امسال جوری به در کنیم که گره های سبزه گره های زندگی مان را باز کنند

  • میم شین
شهر شما را نمی دانم
شهر ما مصباحی دارد
مصباحی که این روزها سبب خاموشی شهرمان شده

شهر هم اهل وق و ادب است
مصباح دارد
اما بی نور
آرایه منتاقض نما
  • میم شین

دین به دنیا فروشان خرند

زهرا فروشند که عیدی بخرند

  • میم شین
پدر چه شکل است 
پسر چه شکل
مطهری ها
رضایی ها
جنتی ها
  • میم شین

اگر سیاسیون هم ورزشکار بودند

یا لااقل ورزشکاران را از ته دل دوست داشتند

آن ها هم قهرمان می شدند 


ای کاش می خواستند تا امریکا را ببرند
  • میم شین

ان شاء الله هشتمین سین سفره ی دلم

سلام به امام هشتم در جوار او خواهد بود

  • میم شین

دیروز تا دلم شکست

کسی دلشکسته خرید

قرار است اگر دلم همین طور بماند

زائر رضا شوم

  • میم شین

کلاس شعر، مرثیه خواند

از در و دیوار گفت

یکی نقد کرد و گفت

اتفاقات خوب در شعر زیاد افتاده


چه تلخ است از شما بگوییم تا اتفاقات خوب حاصل شود در شعرمان
  • میم شین

مادر مرد از بس که همسر بود

همسر مرد از بس که مادر بود

دختر مرد از بس که مادر بود

مادر مرد از بس که دختر بود

  • میم شین