میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

آقای رمضان!

شب قدر را در دل شب به دل قبر سپرد

  • میم شین

شاه نجف تا مرواریدش را به دل خاکی صدف سپرد

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد

  • میم شین

بعد از گذشت بیش از 1400 سال از تشییع جنازه ی غریب حضرت زهرا

بازهم غریب ماند


خرید عید و نوروز واجب تر است
  • میم شین

از شرایط شرکت در تشییع جناز و غسل و کفن مادر پوشیدن لباس عربی آستین دار است

شب باید حسنین هق هق هایشان را در آستین فرو کنند

  • میم شین

هیئتی ها که قلیل هم هستید

لطفاً یا فاطمیه اول گریه کنید یا فاطمیه دوم

مردم غصه می خورند


زهرا یا شب گریه کن یا روز

مردم غصه می خورند

  • میم شین

ای کاش مرد ملعون مدینه هم علنی با علی ضد بود

شاید بعذاب واقع اتفاق می افتاد

  • میم شین

چقدر تشییع جنازه ی مادر آب ها شلوغ بود

نماز میتش را هم که نگو


  • میم شین

وقتی زهرایش را به دل خاک سپرد

به یاد روزهای داشتنش سلام زهرا را هم به رسول الله رساند

السلام علیک یا رسول الله 

عنّی و عن ابنتک

  • میم شین

هرچه شست

قدرت سینه بیشتر بود

تا لحظه آخر خون می چکید

  • میم شین

تا دست کشید

از فاطمه دست شست

پس به دیوار خورد

  • میم شین

فاطمه ما را از آتش برید

  • میم شین

اگر به آخر خط رسیدی

با امام رضا از نو شروع کن

(با خودم هستم)

  • میم شین

هر چه تابوت را هم خم کنی

به قد خمیدگی مادر خم نمی شود

  • میم شین

عید یعنی بازگشت

معاد هم از این ریشه گرفته شده

راه بازگشت ، با فاطمه می شود نه با هفت سین و لباس قشنگ

  • میم شین

شهر مدینه شده

محبان فاطمه هم برای گریه کردن باید از این و ان اجازه بگیرند

مردم! فاطمه 

  • میم شین

میخ بود و لگد و لنگه ی در

محسن و سقط جنین و مادر

چه کنم طبع دلم خونی شد

چه کنم شمع دلم خونی شد

آتش نار و در و یم همسر

لگدی پشت در و زنگ خطر

چه کنم سینه ی من درد آمد

به دلم هر آن چه او کرد آمد

پس نوشتم که دو دست حیدر

و طناب و رخ زرد و مادر

چه کنم چشمه ی چشمم پر شد

غصه خاکی شدن چادر شد

پنجه سنگی کرکس مادر

سرخی صورت و رنگ دفتر

همه اش خون شد و رنگ قرمز

پسرم به بابا نزنی حرف هرگز

قصه ی هیزم خشک، هیزم تر

پر پرواز و پریدن حالا پر

دو سه ماه است که خیل مردم

پی عیشند، شراب و می و خم

شب رفتن، شب هجرت، مادر

شب کوبیدن دیوار به سر

شب کنار تو به سر می آید

در کنار تو سحر می آید


مادر جان می دونم نتونستم خوب مصیبت رو به تصویر بکشم
همین قدر جنبه داشتم
  • میم شین

یا رسول الله!

از سپاه فقط اه مانده

از لشکر فقط عده ای لشِ  و کر مانده

این ها مزد رسالت رسول مهربانی بود

مزدی که خوب پشت در ادا شد

مزدی که خوب در کوچه ها ادا شد

مزدی که سال هابعد توسط دلقک مست شام ادا شد

مزدی که ...

  • میم شین

خوش به حال من که لباس عیدم مشکیه

  • میم شین