میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

تا استجابت دعا فقط ساعاتی باقی است

دعا می کنیم که دعای وفات مادر نگیرد

  • میم شین

بین بروم مادر

و نروی پدر

حرف مادر گیراتر بود

  • میم شین

ظرف سه ماه

پنج تن آل عبا

سه نفر شدند

  • میم شین

آن قدر رنگ داشت

چادرش هم رنگی شد

روشنی چادرش محله یهودی هار ا مسلمان کرد

  • میم شین

آن قدر علی خانه نشین شد 

تا

مادر هم به حرف بیاید

می گفت: مثل جنین در رحم شده ای

  • میم شین

نمی دانم چرا 

ولی

مادر نان پختن را فراموش کرده است

همه ی نان هایش شور است

انگار آردش را با اشک خمیر کرده

  • میم شین

آسیابان یادش بخیر

به حرمت زهرا خود چرخید

  • میم شین

بلال از شام با خود اذان پرسوز آورده بود

اگر بچه ها به داد زهرا نرسیده بودند

پای اذانِ بلال جان می داد


  • میم شین

با خودم فکر می کنم مادر اگر بخواهد سال جدید عیدی بدهد

به تلویزیون چقدر بابت حفظ شعائر اسلامی عیدی می دهد؟

  • میم شین

وقتی پرسیدند برای زن بهترین چیز چیست

فقط زهرا جوابش را می دانست

نه مردی را ببیند

نه مردی او را ببیند


  • میم شین

حضرت رهبرم!

تمام حوائجت را دوباره جمع کن

فاطمیه رسید

ما را هم یاد کن 


  • میم شین

خانه نشینی علی سبب شد تا فاطمه اش با خیال راحت تر عزم رفتن کند

  • میم شین

وقتی خیبر را فتح کرد

کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش باز است

وقتی ماجرای سقیفه پیش امد

کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش بسته است

  • میم شین

وقتی قابیل از روی حسادت هابیل می کشد

دختر خلیفه اول هم از روی حسادت با حرف های نیش دار دختر همسرش را می کشد

  • میم شین

هرچه اصرار کرد که به بابا بگوید

جواب مادر فقط "نه" بود و بس

تمی خواست غمی به غم های علی اضافه کند

  • میم شین

فدک رها شد تا چادر رها نگردد

  • میم شین
اهل هنر آرایشگری بلدند
فر می دهند
بقیه هم هنگ می کنند
ننگ بر هر که فرح در او ایجاد شد به سبب فرهنگ وارده
  • میم شین

قصه ی زهرا را می توان غصه خواند

تا پایان قصه اندک صفحه ای باقی مانده است

  • میم شین