میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۱۰۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

هر چه تابوت را هم خم کنی

به قد خمیدگی مادر خم نمی شود

  • میم شین

عید یعنی بازگشت

معاد هم از این ریشه گرفته شده

راه بازگشت ، با فاطمه می شود نه با هفت سین و لباس قشنگ

  • میم شین

شهر مدینه شده

محبان فاطمه هم برای گریه کردن باید از این و ان اجازه بگیرند

مردم! فاطمه 

  • میم شین

میخ بود و لگد و لنگه ی در

محسن و سقط جنین و مادر

چه کنم طبع دلم خونی شد

چه کنم شمع دلم خونی شد

آتش نار و در و یم همسر

لگدی پشت در و زنگ خطر

چه کنم سینه ی من درد آمد

به دلم هر آن چه او کرد آمد

پس نوشتم که دو دست حیدر

و طناب و رخ زرد و مادر

چه کنم چشمه ی چشمم پر شد

غصه خاکی شدن چادر شد

پنجه سنگی کرکس مادر

سرخی صورت و رنگ دفتر

همه اش خون شد و رنگ قرمز

پسرم به بابا نزنی حرف هرگز

قصه ی هیزم خشک، هیزم تر

پر پرواز و پریدن حالا پر

دو سه ماه است که خیل مردم

پی عیشند، شراب و می و خم

شب رفتن، شب هجرت، مادر

شب کوبیدن دیوار به سر

شب کنار تو به سر می آید

در کنار تو سحر می آید


مادر جان می دونم نتونستم خوب مصیبت رو به تصویر بکشم
همین قدر جنبه داشتم
  • میم شین

یا رسول الله!

از سپاه فقط اه مانده

از لشکر فقط عده ای لشِ  و کر مانده

این ها مزد رسالت رسول مهربانی بود

مزدی که خوب پشت در ادا شد

مزدی که خوب در کوچه ها ادا شد

مزدی که سال هابعد توسط دلقک مست شام ادا شد

مزدی که ...

  • میم شین

خوش به حال من که لباس عیدم مشکیه

  • میم شین

تا استجابت دعا فقط ساعاتی باقی است

دعا می کنیم که دعای وفات مادر نگیرد

  • میم شین

بین بروم مادر

و نروی پدر

حرف مادر گیراتر بود

  • میم شین

ظرف سه ماه

پنج تن آل عبا

سه نفر شدند

  • میم شین

آن قدر رنگ داشت

چادرش هم رنگی شد

روشنی چادرش محله یهودی هار ا مسلمان کرد

  • میم شین

آن قدر علی خانه نشین شد 

تا

مادر هم به حرف بیاید

می گفت: مثل جنین در رحم شده ای

  • میم شین

نمی دانم چرا 

ولی

مادر نان پختن را فراموش کرده است

همه ی نان هایش شور است

انگار آردش را با اشک خمیر کرده

  • میم شین

آسیابان یادش بخیر

به حرمت زهرا خود چرخید

  • میم شین

بلال از شام با خود اذان پرسوز آورده بود

اگر بچه ها به داد زهرا نرسیده بودند

پای اذانِ بلال جان می داد


  • میم شین

با خودم فکر می کنم مادر اگر بخواهد سال جدید عیدی بدهد

به تلویزیون چقدر بابت حفظ شعائر اسلامی عیدی می دهد؟

  • میم شین

وقتی پرسیدند برای زن بهترین چیز چیست

فقط زهرا جوابش را می دانست

نه مردی را ببیند

نه مردی او را ببیند


  • میم شین

حضرت رهبرم!

تمام حوائجت را دوباره جمع کن

فاطمیه رسید

ما را هم یاد کن 


  • میم شین

خانه نشینی علی سبب شد تا فاطمه اش با خیال راحت تر عزم رفتن کند

  • میم شین