مادر خیر کثیر بود
و خدا چقدر بلا نصیب این خیر کثیر کرد
شرورها شرشان در برابر خیر خودنمایی کرد
- ۲ نظر
- ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۰۶
مادر خیر کثیر بود
و خدا چقدر بلا نصیب این خیر کثیر کرد
شرورها شرشان در برابر خیر خودنمایی کرد
به خواستگاری که رفت
من خوشحال شدم
حالا خدا را ببین که چه جسنی در ملکوت برایش گرفته
به امید ازدواج جوانان
به امید فراموشی طلاق
وقتی رهبر به کرج آمد
ان قدر بی سر و صدا آمد و رفت که خبر نشدیم
اسممان هم گذاشته ایم دوستداران ولایت
بگو خدا یکتاست
وقتی این را گفتی
چرا از دیگران طلب کمک داری؟
توحیدمان می لنگد؟
هر وقت هدیه می گرفتم خوشحال می شدم
با دریافت یک هدیه آن هم نه برای خودم
از شدت درد آب شدم
بماند بقیه اش برای خودم
آن قدر دلگیر شدم
که شبیه به گلگیر شدم
کناره هایم همه گلی و خاکی است
لطفاً در امر شستن من کوشا باشید
الگویم فاطمه است
می خواهم آرزوی مرگ برای خویش کنم
اما هنوز به اندازه ی قطره ای مثل مادر کار نکرده ام
سیلی، شکستگی، سوختگی، زخم زبان، زخم بستر و ... کم دارم
بعد از نائل آمدنشان آرزوی مرگ
آن قدر دیگران را امر کردم
که امر به نفسم فراموشم شد
خدایا مرا به یادم بیاور
بیشتر از نماز به فکر پست هایم هستم
که چند تای آن ها باب میل شماست
نظر می گذارید یا نه
ولی مهم نیست که خدا نظرش درباره ی نماز من چیست؟
چقدر شباهت است بین شما و زینب
به حرمتان جسارت شد
به حرم عمه تان هم جسارت شد
به شما در مجلس شراب
و به عمه تان در مجلس شراب
بشتر از همه یاد زینب بودی
خدا را شکر که به اهل بیت و ناموستان جسارت نشد
حرمت هنوز در دست تعمیر است
ولی خدا را شکر که حرم داری
یا هادی باز گنبدی هست
باز ضریحی هست
اما بمیرم برای حسن
آن قدر تنهایی و آن قدر غریبی
که
حتی به حرمت جسارتی می شود
و از آن بدتر
به ساحت مقدس خودتان و نام ژاکتان اهانت شد
یک عمر گریستی تا با پا گذاشتن به جایی که نباید
به یاد زینب بیفتی