لطف به بدها

مادر خلیفه ی ظالم وقت شفای پسرش را از دست امام هادی گرفت

غدیر

قدر غدیر را آن قدر زهرا فهمید تا جان داد

الهه

یونانیان چندین الهه داشتند

من هم الهه هایم دارند یکی یکی زیاد می شوند

خدا به خیر کند

دیروز و امروز

در عصر ما شین میم ر بسیار خطرناک و کشنده
در عصر عاشورا ش م ر بسیار خطرناک و کشنده

سر و سامان

وقتی برادر بی سر شود
خواهرش بی سامان می شود

آه رقیه

بابا جون ببخشید
دارم من سوالی
عمو برمی گرده
دست پر یا خالی؟
***
بابا رفتی بالا
کجاس پیکر تو؟
یه وقت تو نپرسی
کجاس معجر تو؟
***
به زور معجرم رو
کشید و هولم داد
تا من گریه کردم
سرم باز کشید داد

لکنت

رقیه تا لکنت گرفت عزیزم را کنیزم شنید

غ ق ریب

غریب به کربلا قریب شد

زبانم لال

عصر روز دهم زبانم لال...
مسافر کربلا با اهل بیتش راهی شد

چشمت بی بلا

عباس با ادب بود و همیشه در برابر حسین چشم می گفت
ولی شاید در جواب حسین با گریه می گفت چشمت بی بلا

گریه

امام سجاد هرچه می دید به گریه می افتاد
و شاید پسرش بیشتر با نگاه به بازی کودکان

نخوانید

و خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است
و رگ های گردن حسین که بریده شد در عرش خون خدا جاری شد

فرناندز رئیس جمهور آرژانتین

فر نان دز
دز حرف هایش آن قدر بالا بود که سانسورش کردند
حقیقت کام شیرین ظلم را تلخ کرد

آرژانتین

وقتی ولاسکو برای صعود ایران دست به کار شد

حالا رئیس جمهورشان دست به کار می شود

بی سپر

سپر نداشت
با لطف نداشته حرمله به جمع سه پر داران پیوست

باب

باب الرضا حال و هوایی دارد
دو قدم آن طرف تر به فکر کاظمینی ها بودند
باب الجواد

ارث

با بغص کودکانه برای مادرش غصه می بارید
همین شد که سن کم را از ایشان ارث برد