میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

مادرم این گونه دعای می کند:

اللهم ... و اجعل ذکرهم لنا شکراً

خدایا ذکر و بیداری مردم را شکر ما قرار بده

یاد این حدیث افتادم که می فرماید

الناس نیام فإذا مات انتبهوا

مردم خوابند، چون می میرند بیدار می شوند

  • میم شین

مژده

مادر

صدایم را می شنوی؟

اشک توبه ام را می بینی؟

نه، امروز برای گلایه نیامدم ...

نه برای گریه

نه برای تنهایی

مادرم!

بغض و اشک را پشت در این خانه می گذارم

شما بی نشانی!

امشب من آرامگاهت را پیدا کردم

آری، من!

در کنج خلوتگه تنهایی قلبم!

قصری الماس نشان ساخته ای از زمرد کرامت و طلای عفت.

امشب دم در خانه ی حق ایستادم تا مژدگانی بگیرم!

نه، قرار است من به کل دنیا مژدگانی بدهم

امشب مادر عالمیان را پیدا کردم

جهانیان بیایید، مادر اینجاست

اشک خود را سنگفرش راه او کنید

بنگر به دختران پارس

بلند می گویند:

یازهرا! توبه


نوشته ی سرکار خانم رئیسی


پ ن: این نوشته سفارشی نوشته شده و با کسب اجازه در اینجا به نمایش دراومده
لطفاً با نظراتتون خوشحالم کنید


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعل غفلة الناس لنا ذکراً

خدایا غفلت مردم را ذکر و آگاهی ما قرار بده

فقط می نویسم شادم که این چنین مادری دارم


قسمت نشد نوشت:
وقتی به بیتت آمدم من هم فلسطینی شدم
وقتی تو در بیت آمدی من شاعر دینی شدم
قمست ما که نشد


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

... و محمداً صلی الله علیه و آله عنّا مُوَلّیاً

و محمد و آلش را از ما روی گردان نساز

اشکم گرفت

حافظ نوشت:

چون اشک بیندازیش از دیده ی مردم

آن را که دمی از نظر خویش برانی

سپید نوشت:

ما خانواده ی افتاده ای هستیم

پدرم

از کار

مادرم

از پا

و من

از چشم

(شاعرش یادم نیست)

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

ادامه ی دعا این گونه مادر می فرمایند که:

اللهم ... لا تجعل ... الصراط زائلاً

راه را بر ما لرزان نگردان

صراط مستقیم راه همسرِ مادر است یعنی همان بابا


سحرنوشت:
حال خراب دلم با تو مداوا شود
قسمت من می شود کرب و بلای حسین؟


  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
اللهم صل علی محمد و ال محمد
 و لا تجعل القران بنا ماحلا
قرآن را از ما شاکی و ناراضی قرار مده
من چیزی ندارم برای گفتن فقط بهار قرآن این ماه است از قضا

سحرنوشت:
"آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد"
این روسیاهِ پاپتی هم نا بگیرد

عذر نوشت:
امشب نشد که یک و سی پنج دقیقه به شب بشم
مادرجان عذر
  • میم شین
وقتی به قدر نزدیک می شوم
بیشتر می فهمم که مادر رانمی فهمم
  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انّی اسئلک ... فهماً فی حُکمک

خدایا از تو فهم در حکم تو را می خواهم


سحرنوشت:

حالا برای لحظه ای چشمان خیست را ببند

فکر و خیالش می کِشد حال تو را تا مرقدش

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انّی اسئلک ... تبصّراً فی کتابک

خدایا از تو بصیرت در کتابت را می خواهم


سحر نوشت:

زهرا برایت گریه کرد

مادر نرو، مادر بمان


ناقص نوشت:
ای حضرت لؤلؤ سرشت
در باغ تو احمد چه کشت
یک سیب ریخت بر روی خشت
آمد به دنیا یک بهشت
اسپند دود کن دور سرت

مکه نمی فهمد تو را
دست بردی بالا چرا؟
باز شهر را کردی دعا
ای حضرت خیرالنساء
رحمت شدی چون همسرت

ای حضرت مرجان سرشت
آری خدا در سرنوشت
نام تو را زیبا نوشت
حالا گوارایت بهشت
پر زن ولی بی دخترت


  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
اللهم انی اسئلک قوة فی عبادتک ...
قوتی در عبادتت مسئلت دارم
بحث عبادت بحث مفصل و جامعی ست. ساده از آن نگذریم.

...نوشت:
هر سحر به فکر افطار نباشم چه کنم؟
خدا کنه رنگ روزه مون صبغة اللهی بشه و باشه

سحر نوشت:
حالا برای لحظه ای چشم خودت را باز کن
من فاطمه، ام الحسین، از راه دوری آمدم

شب نوشت:
این بار
خار
بی محبت گل داد
گل کاری های وحشی
رمق گل های سرخ پیرهنم را گرفت
  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اجعلنا ممّن اناب الیک فقبلته و توکّل علیک فکفیته و تضرع الیک فرحمته

انابه به سمت خودت را برایمان قرار بده و قبول کن

توکل تو کفایت می کند همه چیز را

و تضرع به سوی تو می شود رحمت


سحرنوشت:
وقتی در این روز بلند
آب دیدی، نخوردی تو
شاید که یادش کرده ای
آن مرد لیلا زاده را
(العطش قد قتلنی)


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعل اول یومی هذا فلاحاً و آخره نجاحاً و اوسطه صلاحاً. اللهم صل علی محمد و الم محمد

خدایا اول روزم را رستگاری، آخرش را دستیابی و وسطش را شایستگی قرار بده


تک خط نوشت:

لطفاً مرا شایسته ی زیارت خود کن


سحر نوشت:
علی جون مردی شده
مثل علی بی سپره
سهم اون از بقیه
فک(ر) کنم که بیشتره

قدیم نوشت:
پسر ارشد خونه م
سن من حدودِ هقتِ
نمی دونی که چی اومد
سر من عرض یه هفته
(یا کریم)


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اعطنا ما تحب و اجعله لنا قوّة فیما تحب یا ارحم الراحمین

عطا کن به ما آن چه خود دوست داری ...


دل نوشت:

خدای من

رضایت را دوست داری

دل تنگ رضایت شده ام

لطفاً...

ای مهربان ترین مهربانان


سحرنوشت:

در ماه روزه خوانده ام از فجر و از قدر حسین

از کاف و ها، یا عین صاد، از شرح آن صدر حسین

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انّا نعوذ بک ان تزوی عنّا وجهک فی حال و نحن نرغب الیک فیه اللهم صل علی محمد و ال محمد

خدایا به تو پناه می بریم از این که تو در حالی که هستیم جمالت را از ما بپوشانی...


سحرنوشت:

روز قیامت چشم تو قطعاً که گریان می شود

وقتی ببینی نامه ات پر بوده از یاد حسین ...

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم وسّع علینا فی الدنیا

به ما وسعتی عنایت کن

چرا مادر وسعت از خدا می خواهد و این وسعت چیست، بماند برای اهل مطالعه


دیرنوشت:

شهادت مرد جنگ های نابرابر مبارک

چ مثل چمران


قدیم نوشت:

دایی جون ما رو نمی خواد

دایی جون محل نمی ده

به قاسم کلی عسل داد

به ما که عسل نمی ده

به فدای طفلان زینب

  • میم شین