میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۵۸ مطلب با موضوع «امام صادق تا امام زمان علیهم السلام :: امام رضا» ثبت شده است

صدای عاشقان حتما به گوش یار می آید

صدای زائر خسته به چشم تار می آید


پ . ن

با تاخیر بابت زیارت هفته پیش

  • میم شین

همیشه گفته اند سکوت علامت رضاست

حالا نزدیک ولادت حضرت مهربانی ها فقط سکوت می کنم تا هدیه ام را بگیرم

صبح ملکوت بود و من بودم و تو

دل محو قنوت بود و من بودم و تو

ای کاش پس  پنجره  فولاد ت

یک لحظه سکوت بود ومن بودم وتو

  • میم شین

خشت بر خشت زوایای جهان گردیدم
منزلی امن‌تر از صحن گوهرشادت نیست

  • میم شین

حج برا اغنیا است

برا ما ایرای ها که خودمون رو فقیر درگاه ربوبی می دونیم 

حقمون حج فقراست


  • میم شین
خواهر حتی اگر به برادر نرود
پیشش گه می رود
حیف میان راه...
  • میم شین
کبوتر که باشی
می پری
اگر جلد باشی
فقط یک جا می پری
خوش به حال هر که جلد است
  • میم شین
اون از دل مهربون امام رضا
چی کشیدن وقتی گفتن دم در زندان این امام شیعه هاست
  • میم شین
رضایت آن قدر بین کوچه ها زمین خورد
تا فاطمیه را به صفر هدیه کند
  • میم شین

دوباره کفتر بی پر پر از تلاطم شد

دوباره گنبد زردت شبیه گندم شد


  • میم شین

مادر رضایت مبارک

  • میم شین

چند روز پیش برای دوستم نوشتم از اذن دخول امام رضا

چقدر با اجازه گرفتن از او ناخواسته اشک ریخته ام

سلامم را با اشک ها جواب می دهد

صدایم روی می شنود

مرا می بیند

و بگذریم

این خانواده همه شان نور واحدند

و وقتی اذن می گیری از خدا و رسول رخصت برای ورود می خواهی

و هربار می خوانم یاد وقتی می افتم که بی اجازه قصد ورود به خانه ی پسر عموی مادر را کردند...


خودشیرینی نوشت:
برادر و دوست عزیزِ یازهرایی ام
جناب آقای شمسایی زیارت قبول
کربلا نصیبتان شود ان شاء الله


  • میم شین

اگر مسیحی ها به این می بالند که پیامبرشان هنگام تولد سخن گفت

دختر پیامبر ما را ندیده اند

هم قبل از تولد صحبت می کرد

هم هنگام تولد

قبل تولد مادرش را دلداری می داد

بعد تولد با گفتن شهادتین به این دنیا پا نهاد


بی ربط نوشت:

البته بی ربط به مطلب بالاست و با ربط به زهرایی هاست چون حرف خداست

آیه 85 سوره ی نساء

هر کس وساطت پسندیده ای ( در هر امر خیری در نزد خدا یا مخلوق ) انجام دهد او را بهره ای از آن ( پاداشی در دنیا یا آخرت ) خواهد بود ، و هر کس وساطت ناروایی ( در هر امر باطلی یا در حق شخص ناشایسته ای ) انجام دهد او را نیز نصیبی از ( گناه و وبال ) آن خواهد بود ، و خداوند همواره بر هر چیزی توانا و نگهبان است.


شعرم:


در این مشهد که من رفتم
هوا هم خوب گریان بود
کنار صحن جمهوری
کسی در سیل باران بود
***
کنارش لحظه ای رفتم
درون چشم او دُر بود
نمی دانم چرا؟، شاید
حواسش غرق چادر بود
***
میان حال او رفتم
برایش روضه ای خواندم
صدایم را عوض کردم
برایش حرفه ای خواندم
***
به او زهرا نظر دارد
که اشکی این چنین دارد
به او گفتم که مادر، در...
نزن مادر جنین دارد
***
حسابی حال او خوش بود
حسابی چشم او تر بود
حسابی سینه اش پر بود
گمانم پور مادر بود


خود نوشت:
پدر و مادر از هم جدا هم بشوند و فرزندشان پیش آن ها نباشد بازهم فرزندشان را دوست دارند
  • میم شین

باز هم کبوتری قصد پرواز کرده

پس

دلم به سویت به پرواز در آمد


خدا پشت و پناه همه ی کبوترها

  • میم شین

واقعاً این دفعه چشم بر هم زدنی بود

حالا من و خاطرات حرم در دی 93

  • میم شین

طبیعی است که این مطلب باید برود به سمت جایگاه خودش

این مطلب می رود به هشت یا بهتر بنویسم بهشت

سلام حضرت سلطان


این مطلب هشتصد و هشتاد و هشتمین مطلب میم شین در این وبلاگ است
  • میم شین
به بالینت کودکت آمد
سرت را به دامن گرفت
و شاید غریبانه می گفت:
آه رقیه
  • میم شین

به حجره رسیدی

با عبای خاکی

انگار در کوچه اتفاقاتی افتاده بود

نگو که یاد مادر نبودی

  • میم شین
چقدر مسیر کاخ نا خانه طولانی شده بود
انگار که از مسجد تا خانه
با یاد علی و زهرا
  • میم شین