شاهدم قدر است

باید بگویم بر خلاف دیگران
یک شب برابر با هزاران شب شود

صبر در روزه

امروز خیلی صبر کردم تا روزه ام به افطار برسد
یادم افتاد
و استعینوا بالصبر را
صبر را روزه معنا کردند

سحر

سحر را دوست دارم
به خاطر خوردنش...
ای کاش عادت کنم به سحر و نخوردنش
و ای کاش عادت کنم به سحر و تنهایی اش
و ای کاش من باشم و وقت سحر و پنجره ی فولاد و خدا

مافوق بشر

می گویند رمضان ماه خداست

می گویند رمضان ماه علی است

علی راهی ست برای رسیدن به خدا

نه بشر توانمش خواند نه خدا...

قدر مادر

هرکس قدر شب های ماه رمضان را می خواهد

بیشتر به مادر سادات متوسل شود

درک قدر

برای درک شب قدر فرصت کم است

از روز اول ماه به فکر باشیم

شهر

شهرالله آمده

ولی در شهر خبری نیست

ای کاش دهاتی می ماندیم

بی یاری

حالا که دست شیطان بسته شده

یار ندارم

مد اینه

نوشتم مدینه
آن قدر دور بود که خواندش
مُد اینه
و انصافا اگر مدهایمان از روزهای ابتدایی مدینه باشد چه می شود
یاد مد مشکی که خاکی شد بخیر

آبروی کعبه

وقتی تهمت می زنیم داریم با آبروی از کعبه بالاتر بازی می کنیم

محرم و حرم

هر چه بیشتر محرم شوی بیشتر به حرم راه پیدا می کنی

برای جلال

جیم جلال جذابیتی است برای من

لامش لیّن بودن او حتی در تندی هاست

الفش الف ارباب و عشقی است که نم نم به دلش بارید

و لامش لانه ی اوست که درو افتاد

برایش دعا می کنم اگر چه دعای من گیرا نیست

ماهواره

ماهواره حق را با باطل درمی آمیزد
و حالا درآمیخته می شوی
قسمتی ت با فرهنگ شرق
قسمتی ت با فرهنگ غرب
وی می شوی بی هویت

باور نداری نظریات استعمارنو را بخوان

رام

اهلم
با اهل پریدن اهل شدن هم دارد
من وحشی را رام کرد

کرکس

پنجه ی سنگی کرکس به صورت قناری خورد

حمله ی گرگ ها

دوش می آمد و به قول مجیدِ لکشر:

دوش می آمد و رخساره نگویم بهتر!

دوش می آمد رخساره برافروخته بود

دوش می آمد و رخساره چرا سوخته بود؟

مادرم را بی هوا یک گله گرگ زدند