میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

شب هشتم

پرواز می کنم به سمت هشتمین امام

  • میم شین
به خاطر درهم چقدر در هم شد...
علامه ی بحرالعلوم می گفت عاشورا دوشنبه اتفاق افتاد
دلیلش را از مادرش بپرسید
  • میم شین

عباس قطره قطره مثل مشکش آب شد

آن قدر آب شد تا مادر آب ها کنارش آمد

  • میم شین

انار دانه دانه ی بابا بگو پدر

و شاید یاد آن لخظه ای بود  که التماس مادر می کرد تا شاید دوباره جوابی بشنود

  • میم شین

محسن و علی اصغر

چه قرابت اشک آوری

  • میم شین

قاسم یعنی ولی دوستی

مثل مادرش فاطمه

چقدر شیرین عسل می خورد

  • میم شین

یک بار یک طفل زنده ماند پای غمی بزرگ

و عبدالله نمی خواست مثل آن طفل باشد

یاد بابایش بود

  • میم شین

وقتی دایی به مادرش حساس باشد جای هیچ نگرانی برای عون و محمد نیست

  • میم شین
اسمش فاطمه بود
آن قدر دیدنش قلب را رقیق می کرد و به گریه م انداخت چشمان را که رقیه خواندندش
و آخرش هم مثل 60 ساله ها بی بی خواندندش
چقدر شبیه مادر پرواز کرد
البته بی بال و پر
  • میم شین

وقتی حسین بگوید به عزایت بنشیند مادرت

مادر حر به عزایش می نشیند

ولی امان از مادر حسین

  • میم شین
لطفا چند شب بخوانید
فریادهای پسرم، پسرم مادرم را
  • میم شین
حتی اگر حسین بگوید مادرت به عزایت بنشیند
تو احترام مادرش را نگه دار
این راهی است برای آزاد شد
  • میم شین
نمی دانم چرا
اما
شب اول
باید از کسی نوشت که
قرار بود اسمش علمدار حسین باشد
شاید اگر او علمدار می شد
اذن جنگ به عباس داده می شد
شاید طفلان حرم سیراب می شدند
شاید شش ماهه ای ناجوانمردانه ...
شاید رقیه پاهایش با خار آشنا نمی شد
شاید ها زیادند
راستی ای کاش مسلم علمدار حسین بود
راستی ای کاش مسلم ...
و راستی ای کاش دیگر نه ... خدا را شکر که جلوتر از ارباب به پیشواز تشنگی پسر زهرا رفتید

مادر این روزها این گونه برایت قلم می زنم
خوش به حال قلمم
  • میم شین
لباس مشکی من را بیاورید
شاید مرهمی باشد برای داغ دل حضرت زهرا
ما قول می دهیم برای کشته ی اشک خودمان را در اشک ها بکشیم
برایمان دعا کنید
  • میم شین

أنا العطشان

این حرف دارد برای مادر تعبیر می شود

ای کاش لااقل این حرف تعبیر نمی شد

خودتان این تعبیرات را تفسیر کنید

  • میم شین
أنا الغریب
این حرف دارد برای مادر تعبیر می شود
  • میم شین

أنا العریان

این حرف دارد برای مادر تعبیر می شود

  • میم شین
حال حسین خوب است
به مادر برسانید این خبر خوب را...
  • میم شین