میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

زیر باران

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ

زیر باران رقیه تنها شد

اتفاقی مقابلش رخ داد

وسط کوفه ناگهان انگار

چادرش از سرش زمین افتاد

***

اشک ها روی رخ غلطیدند

مغجرش به روی دست غبار

قبلاً این صحنه را نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

***

آه سردی کشید حس کردم

کوفه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

مادر پیرترش رسیده از راه

***

گفت آرام باش چیزی نیست

به گمانم پریدنی هستی

دست خود را به روی سر بگذار

به گمانم کشیدنی هستی

***

بدنش را تکاند با سیلی

موی او را کشید با خود برد

پیش چشمان بی تفاوت زجر

دخترک بغض خود را می خورد

***

و مجدد به کاروان برگشت

یا علی گفت  از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت شام

زیر باران رقیه تنها شد

  • میم شین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">