میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

کمی مادرانه

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۰۰ ق.ظ
اگر دلیل خلقت عالم باشی
یقیناً برای رفتنت رخصت باید بدهی
تو همه ی حقانیت شیعه را در خود جمع کردی
و با کار آخرت تمامش کردی
گفتی به پسرعمویت که دفنت کند بی سر و صدا
و پسرعمویت هم گفت سمعاً و طاعتاً
اما چرا شب؟
شب رفتی و شب رخت سفید پوشیدی تا نبیند رُخَت را
تا سیاهی شب سیاهی بدنت را ستاری کند
ولی بازویت...
علی فهمید و تازه داغش تازه شد
و فهمید حال و هوای پسرش را
و حسن دعا می کرد یک حرف را
و اگر آن حرف مال او می شد
او هم راحت می شد
حسن میم می خواست
میمی که میخی آن را به اول اسمش آویزان کند
حضرت زهرا


  • میم شین

نظرات (۲)

  • میلاد فرضی زاده
  • قشنگ بود ...


    گریه نکن مرد که گریه نمیکند پسرم ...
    پاسخ:
    به گمانم فقط کمی کمرم
    سلام
    :(
    پاسخ:
    سلام
    :(

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">