روحِ خدا
پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
و با این بیت یاد بیتی از حافظ می افتم
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
و حالا تو می روی
او می رود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان
و چقدر شبیه به مادرت هستی
آن قدر شبیه که در یک روز پا به این دنیا گذاشتید
و چقدر تلخ که شما هم فرج را مثل مادر در رفتن می دیدی
و خودت گفتی که
انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم
روحت شاد روح خدا
راستی چقدر با یکی دو بیت از بالا برای مادر باران شدم