میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۱۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

آدم بداند و عمل نکند

آدم است دیگر گاهی عمل نمی کند


گفتند در مثل ها 
زنبور بی عسل به چه مانَد
همه یک صدا گفتند به 
میم شین بی عمل
  • میم شین
نه مثل ساره ای و مریم،نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی،فقط شبیه خودت زهرا
مادر است دیگر،گاهی مثل هیچ کس نیست
  • میم شین
قرة العین من آن میوه ی دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
مادر است دیگر،گاهی آسان می رود و کار شوهر را مشکل می کند
  • میم شین
حتی اگر مشهد در پایتخت باشد اشک می ریزم
تلویزیون است دیگر گاهی کار خوب هم می کند
  • میم شین
وقتی سلام نمی کردند
وقتی جواب سلام نمی دادند
یعنی پشت پا به بیعت غدیر
دین نما هستند دیگر،گاهی پشت امام را خالی می کنند
  • میم شین
هر وقت نگاه به زهرایش می کرد،آرام می شد
حتی اگر روبند و پوشیه زده بود
  • میم شین

بعد از عکس مادرم

این اولین عکسه که میذارم

عکس امام رضاست دیگر گاهی که نه، همیشه آرامم می کند

  • میم شین

تا اسم جبار می آید

از خدا می ترسم

یعنی گناه کردم

و از جبران خدا می ترسم

  • میم شین

اگر ناخنت را خیس کنی

می شود تر

حالا خسیس نیستی

  • میم شین

همیشه می گفت جبران می کنم

پس روی سینه اش نشست

شمر را می گویم

جانباز صفین

  • میم شین

از محبت خارها گل می شود

ولی رو تو اثر نداره

  • میم شین

در هوای گرم مدینه

برف آمد

طوفان شد

کولاک شد

بهمن شد

کوچه بسته شد

مادر گیر افتاد

تنها با یک بچه

و چند گرگ

  • میم شین

می گفت به عشق لبخند ولی نهی کرد

شهید خلیلی است دیگر گاهی دلش لبخند ولی را می طلبد

  • میم شین

چیزی تا شام نمانده بود

ولی در گوش برادرش می گفت گرسنه است


رقیه است دیگر گاهی به مدت بیست و پنج روز گرسنه می ماند
  • میم شین

پیش چشمان نابینا حجاب داشت

و ما فقط پیش چشمان نابینا حجاب داریم

بقیه محرم شده اند

  • میم شین

دستش که بسته شد

چشمانش را بست

تا نبیند که زهرا ...

ولی مسیر برگشت مسجد تا خانه 

همه چیز را نشان داد

  • میم شین

به لکنت افتاد

هر که بود می افتاد

چرا که مادرش افتاد

پسر کوچک است دیگر ، گاهی می افتاد

به لکنت

  • میم شین

اگر چشمتان درد می کند

لطفاً از حسادت استفاده نکنید

  • میم شین