ذال

هر چه کرد الف باشد

دال نگذاشت

با نقطه های خونی شبیه 

ذال شده

مادر است دیگر گاهی تا می شود

آجیل عید

گاهی آجیل ها زیاد کم می شود

عید است دیگر 

مهمان ها گرسنه اند

زن همسایه

باران که ببارد

دوشنبه هم که باشد

می توان با فرزند زهرا خواند:

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر 

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

توحید والدین

آن قدر مهم بودند

پدر

و

مادر

در کنار توحید قرار گرفتند

احترام

اگر جلوی پدر و مادر خم نشوی

جلوی این و آن به رسم تملق خم خواهی شد

حتی اگر امام روبرویت باشد

وقت

مشکل اینجاست
که هنوز فکر می کنیم وقت هست
پس می گذریم

خطبه

او خواند
ولی کوگوش؟
مادر است دیگر،گاهی خطبه می خواند

خوناهه

تا آه می کشید

از سینه

خون می چکید

از سینه

کوگوش

خوب می خواند

ولی کو گوش

---

حرف را باید زد و حق را باید بلند فریاد زد

تا اثر کند

گوش هم پیدا می شود

تو بگو

آکادمی گزارشگری

احتمالا 

نفر اول برنامه آقای گزارشگر

خانم ارمیا با حجاب کامل باشه.

---

تلویزیون است دیگر گاهی تقلید می کند

تقویت قوای جنسی

اگه قوای جنسی ت تحلیل رفته و کم شده

قرص و دارو جواب گو نیست

غیبت کن

---

الغیبة اشد من الزنا

تهمت

اگه اون قدر زور نداری کسی رو بکشی

تهمت 

بهترین وسیله است

---

التهمة اشد من القتل

آینه

این روزها مادر در قاب آینه ی تخت ، صاف دیده نمی شود

نیاز به آینه های کاو و کوژ است

---

مادر است دیگر گاهی کمان می شود

الناس نیام

مردم خوابند

تنها راه بیداری شان مرگ است

(البته نه به این تندی)

---

یا بیدار شو، یا بمیر

امیرالمؤمنین:

مردم خوابند، وقتی می میرند، آگاه می شوند

تن تاک

آن قدر دل گنده بود

که

تن تاک هم کاری از پیش نبرد

دل بازکن

دلم که می گیرد

با صاف هم باز نمی شود

صاف دیگری نیاز است تا دل صاف شود

پناه

باید پناه برد 

از خود به خدا

از خود مردم به خدا

از خود شیطانیان به خدا

---

آمدم ای شاه پناهم بده

چاه عمیق

و چاه ها را آن قدر عمیق حفر می کرد

تا شاید گوشه ای از دردهایش را در ان بریزد ولی باز جواب نمی داد

زهرا فرق داشت