میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۱۴۶ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

هزار و صد و هفتاد و شش سال

غیبت

مبارک شیعیان

  • میم شین
آب که از سر گذشت
چه یک وجب چه صدوجب
غسل کرده ای
  • میم شین
چه غربتی دارند حسن ها
یکی در مدینه
یکی در سامرا
  • میم شین
الم نشرح لک صدرک
و شمر جالس علی صدره
  • میم شین
فیس و افاده های قوره
فیثاغورس و قوانینش را ساخت
  • میم شین
پرسیدم هندسه چطور بود
گفت خراب کردم
حالا هنددو و هندیک را می خواهد چه کند
  • میم شین
راه تو را می خواند
پس
من می خوابم
  • میم شین
روز از نو،روضه از نو
می گفت روضه همیشه تازگی دارد
  • میم شین

نه

دی

نه

بود

به

فت نه

  • میم شین
برای حرم حسین دسته گل بردند
برای حرمش من ...
راستی خیلی وقت است که راهم نمی دهد
ولی عوضش از راه دور دسته دسته گناه می فرستم
کربلا و گل

  • میم شین
الهه ی من
مولای من
خدای من
کمکم کن
تا برای من شود
این اسامی
تا روح من شود
تا پروزام دهد
تا قربش را تجربه کنم
  • میم شین
تلاشی کن
تا متلاشی نشوم
  • میم شین

اسما سادات علوی

وقتی اسما خانوم
دختر برادر گلم سید مرتضی علوی رو دیدم
یاد این مرثیه افتادم:

جایی برای کوثر و زمزم درست کن

اسما! برای فاطمه مرهم درست کن

تابوت کوچکی که بمیرم درون ِ آن

با چند تخته چوب برایم درست کن

تا داغ این شقایق زخمی نهان شود

تابوتی از لطافت شبنم درست کن

مثل شروع زندگی من و مرتضی

بی‌زرق و برق و ساده و محکم درست کن

از جنس هیزمی که در ِ خانه سوخت، نه

از چند چوب و تخته‌ی مَحرم درست کن

طوری که هیچ خون نچکد از کناره‌اش

مثل هلال لاله کمی خم درست کن



  • میم شین
من از باران ترین چشمم،که افتادم ز چشم تو
غضب کرده، نمی دانم،پر از ترسم ز خشم تو

به بندم کن، پناهم ده،دوباره زیر پلکانت
عطایی کن، اناری ده،از آن سفره، از آن خوانت

انارت را نگه دارم،درون خمره ای کوچک
شرابی سازم و سازم،جهانی را غزل خوانت

بخوان حالا، مران ما را،مرامت می کشد ما را
بیا لطفی کن ای بانو،نباشم من تک و تنها

دلم نهر و دلم چشمه،کنار چشمتان بودن
دلم می خواهد از بانو،که واصلنی به لیلاها

نه هر لیلای شیرینی،نه هر بانو گوهرشادی
فقط از تو، تو می خواهم،فقط تو گوهرِ شادی

تو شادی با غمی پنهان،میان خانه ی احزان
منم بانو ز چشمانت،منم بانو، منم باران

بیا دفنم کن ای بانو،در آن شیشه، در آن رودت
تمام هستِ من هستی،تمام بود من بودَت
  • میم شین
این گونه از مقام روح می گفت
روح با کلام خدا سیر می شود

امروز ان شاء الله قرآن می خوانم و ثوابش را از جانب عیسی تقدیم پیامبر ختمی مرتبت می کنم
  • میم شین
عیسی به دنیا آمد لب به سخت باز کرد
حسین دنیا نیامده این کار را کرد
  • میم شین

روزه ی سکوت مادرش را شکست

طفل تازه به دنیا آمده

و عیسی شد ناجی مادرش مریم

  • میم شین

حواریون عیسی دوزاده تا بودند

حواریون حسین هفتاد و دو تا

  • میم شین