جای گل همیشه باغه
افتادم از روی ناقه
یه نفر با یه تبر اومد
برا گل نمونده ساقه
گوشوارم رو یه نفر برد
عمه جای من کتک خورد
باد سیلی یه نامرد
اومد و معجرمو برد
یاد فحش و ناسزاشم
یاد ضجر و لگداشم
هی منو می زد با سیلی
حیف نبود اکبر داداشم
یه زن یهود بدکار
سکه می داد برا آزار
اونا به ماها می خندن
جای ما نبود تو بازار
یه نفر ادا درآرود
حرص ماها رو درآورد
دلقکه میون کاراش
اسم من رو هی می آورد
- ۰ نظر
- ۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۸