امام شیعه ها

اون از دل مهربون امام رضا
چی کشیدن وقتی گفتن دم در زندان این امام شیعه هاست

جامعه کبیره

جامعه ی ما بد بهم ریخته

و من بیشتر

حالا صاحب جامعه ی کبیره، کار بزرگی را آغاز کن

در حوائج

در حاجت را می توانی

در زندانی در بغداد جستجو کنی

یا امام کاظم!

زائران

خواندم کاظمین میزبان هشت میلیون زائر بود

هشت

من هم ارادت ویژه ای به هشت دارم

ای کاش می شدیم هشت میلیون و یک

دعا

حسن جانش به لب رسید

وقتی دعای مرگ از مادر شنید

خدا را شکر که رضا کنار دعایت نبود

آمین

هنگام دعای مرگ

برایت که آمین گفت

که مستجاب شدی

پیروزی حق

زن بدکاره آمد

تغییرت دهد

تغییر کرد

زور ایمان به زور ظلم می چربد

حق پیروز است

بدکاره

زن بدکاره آمد

مؤمنه برگشت

چندسال است در این خانه ام

اما خبری از ایمانم نیست

سؤال دردآور

یا کاظم الائمه!
یک سؤال می پرسم از شما
لطفاً از دستم ناراحت نشوید
اگر اشکتان درامد مرا ببخشید
تازیانه های که شما خوردید دردآور تر بود یا ضربات غلاف...
ببخشید من خودم اشکم درامد

کفن

ای کاش جای هفت، هجده کفن داشتی
آن وقت بیشتر یاد کربلا می افتادیم

زندان

شاعری شعر گفت

هارون می خوسات مزد دهد

گفت مزدم آزادی امام

شعر من را هم اگر پذیرفتی مرا خودت از زندان نفس آزاد کن

منِ زندانی

شما در زندان هارون بودی

ما در زندان خودمان

یا کاظم

همسایه ی دیوار به دیوار جواد

برای حال خراب ما دعا کن

سم وسم

بعضی می گویند در سیاچال سَم بود

ولی این یک نقل است

اما نقل صحیح این است که

در کربلا سُم بود

فرق است بین سَم و سُم

دل سوزی

همه ی ائمه دوست داشتنی
اما امام رضا را گونه ای دیگر دوست دارم
دلم برای امام رضا و حال و روز این روزهایش می سوزد
پدرش رفتنی است

خلاصی

برای این که به مادر نزدیک شود
خواند در این شب ها
اللهم خلصنی ...

موسای ما

موسیای قوم ما را زندان بردند
تا
ید بیضا
که نه
وجود تماماً نور او را کسی درک نکند

شهید

اشکم گرفت وقتی زائران امام هفتم شهید شدند

خوشا به حالشان