مسیح

فهمیدم که عیسی هم مسلمان است

از وقتی که پیروانش رو به آمدن احمد بشارت می داد

راه مانده

حالا که رحمة للعالمین از عالم رخب بربست
تنها راه جلوگیری از عذاب توبه است

درخواست قلم و کاغذ

این روزها رسول درخواست قلم و کاغد کرد

و این روزها هذیان را به رسولش نسبت داد

لطف به بدها

مادر خلیفه ی ظالم وقت شفای پسرش را از دست امام هادی گرفت

دهه ی کرامت

یکی کریمه

یکی رئوف

از تولد خواهر تا برادر باید بخشید

میدان هقتادو دو تن قم

از هقتاد و تن باید گذشت تا به قم رسید

قم و مدینه

قم مدینه نیست

مردمانش را می گویم

قم مدینه هست

حرمش را می گویم

قبر گم

دنبال قبر گم بودم

قم پیدایش کردم

شباهت دو زن

گفتند جواد بن علی بسیار حضرت زهرا را دوست داشت

تعجب ندارد عمه اش فاطمه ی معصومه است دیگر

ولادت بانوی قم

آرزوست

خرده نگیرید

ای کاش مثل بچه ها

در حرم

در قم

گم می شدم

امام صادق

خواستی به مادرت شبیه باشی

در کوچه زمین خوردی!

جاافتادگی

خدا، خدیجه، محمد برای هم اند
علی در مصرع جا افتاد شعر را ادامه ندادم

یاد روزهای سخت

در اتاق

مشت گره کرده ی کودک

حکایت از روزهای سال یازده مدینه داشت

امام جواد را می گویم

ظرف پاک

چه ظرفی داشتی یا رسول الله

که همه ی قران یک دفعه به تو نازل شد

خوشحالی خانه

ان مع العسر یسرا

بعد از سال ها خدیجه ات با این خبر خوشحال شد

غار

خوش به حال دل غار

دل من که جایی برای شما ندارد

و این است برتری غار نسبت به منِ

بعثت

اقرا بسم ربک الذی خق

بخوان خدایی را که خلقت کرد

اخلاق

آمدی اخلاق را تمام کنی!

مکارم اخلاق را به ما نشان دادی

اما

این روزها خبری از حسن خلق و اخلاق نیست