اولین پرده - شب اول
به نام هرکه حسین آفرید
قبل از رسیدن به ماجرای شب اول خوب است مثل همین مادحانی که ابتدا مناجات می خوانند با خدا درد دل کنم و سپاس گویمش و زلیخا گونه خدا را می ستایم
روزهای طولانی از عمر کوتاه من می گذرد و امروز و در این لحظه مثل صباح می خواهم مقر بذنوب باشم و البته از هرچه خوبی ناکرده هم دارم بگویم. من آن گونه که حق معرفت تو بوده تو را نشناختم و تو را درک نکردم که اگر این گونه بود این وضع من نمی بود ولی کمی حسین را بیشتر فهمیده ام و البته نه آن شناختی که باید. شنیده ام که حسین لحظه های پایانی هم با دمی که دم دم پایانش بود سرخ گونه دم از تو خدای مهربان می زد. حسین با این همه بزرگی وقتی دم از تو بزند پس تو ...
تو باید والاتر و بالاتر از هر چه تصور است باشی که هستی، ای هستی بخش
ای هستی بخش مرا بدون حرف و حدیث ببخش
اولین پرده - شب اول
روضه خوان شروع می کند. باورهای مستمعین نمی شود. هرکسی منتظر است که اتفاق جدیدی بشنود. بین جمعیت محرم اولی هم دیده می شود. این محرم اولی ها خود را گرم اولین جمعه و شب هفت می کنند که بیشترش بماند برای همان شب
به روضه خوان برسیم. راستی امسال مسلم را چگونه به دار می آویزند و از کوفه آویز می کنند. روضه خوان شروع کرده، کوفیان پشت کردند و آن همه مردی که پشت به پشت پشت نایب امام ایستاده بودند مردانگی ها رو به سیم و زر فروختند تا پسر عمویی باز تنها شود.
از این جا به بعد همان اتفاقات سال های قبل است و هیچ فرقی با سال 60 که مسلم می رود نمی کند. ولی روضه خوان اسم پسر عمو را که می آورد خوب سیر را روضه را عوض می کند. از کوفه تا مدینه و خانه نشینی پسرعموی زهرا فاصله ای نیست
بگذریم ...
یا علی
- ۹۵/۰۷/۱۱