سومین پرده - شب سوم
سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۱۶ ب.ظ
روضه خوان شروع نکرده است.
مستمعین شروع کرده اند. امشب از بهت شروع محرم و دو شب پیش خبری نیست. کسی به روضه خوان اجازه نمی دهد که شروع کند. همه خود روضه خوانند.
امشب من هم به روضه خوان کاری ندارم. خودم می نویسم. حرف های خودم را
اما ای کاش می شد که روضه خوان بودم.
می دانی چرا؟
قلم من نمی تواند درددل های رقیه را بنویسد.
من با قلم چگونه صدای گرفته را بنویسم؟
من با قلم صدای لکنت گرفته را چگونه بنویسم؟
من با قلم چگونه آبله بنویسم؟
من با قلم چگونه بنویسم که آبله ترکید؟
من با قلم چگونه بنویسم که از ناقه افتادن چه دردی دارد؟
من با قلم چگونه بنویسم که ...
قلم مقدس است من چگونه جای این سه نقطه هایم حرف های زشت و ناسزاها را بنویسم
لعنت به من که می نویسم
امشب خودتان بروید و ببینید که چه خبر است.
من نمی نویسم.
به حضرت رقیه قسم که روزها منتظر رسیدن این لحظه بودم که برایش بنویسم ولی ...
روزها برای نوشتن امروزم برنامه ریخته بودم و آخر هم ننوشتم آن چه را که می خواستم
فقط این یک بیت قرار بود مطلع حرفم باشد که شد مقطع:
از قبر هم مضایقه کردند شامیان
خوش داشتند حرمت میهمان خویش را
- ۹۵/۰۷/۱۳