نهمین پرده - شب نهم
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ
روضه خوان شروع می کند.
برگردیم عقب وقتی عباس به دنیا نیامده یتیم می شود.
حالا نوبت عقیل است که با نسب شناسی اش فاطمه ای را دوباره به خانه ی فاطمه راهی کند.
و عباس به دنیا می آید.
جای جای بدنش بوسیدنی است اما چرا دست هاش بوسیدنی تر...
جلوتر برویم
وقتی حیدر خود آموزش رزم به عباس می دهد.
جلوتر برویم
صفین
جلوتر برویم
وقتی که دم از فرق حیدر جاری می شود
وقتی فرزندان فاطمه را در کنار خود نگه می دارد.
وقتی عباس مادر خود را می شناسد.
جلوتر برویم
وقتی عباس برای اولین بار مادر خود را ملاقات می کند.
ملاقاتی که عباس را آب کرد
و بعد آن دست های آبی عباس را حسین بوسه باران می کند.
جلوتر نمی روم
شما هم نروید که در کوفه و شام نگاه های حرام زیاد است.
یا علی
- ۹۵/۰۷/۱۹