وقتی خیبر را فتح کرد
کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش باز است
وقتی ماجرای سقیفه پیش امد
کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش بسته است
- ۰ نظر
- ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۲۶
وقتی خیبر را فتح کرد
کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش باز است
وقتی ماجرای سقیفه پیش امد
کسی فکر نمی کرد علی این قدر دستش بسته است
وقتی قابیل از روی حسادت هابیل می کشد
دختر خلیفه اول هم از روی حسادت با حرف های نیش دار دختر همسرش را می کشد
هرچه اصرار کرد که به بابا بگوید
جواب مادر فقط "نه" بود و بس
تمی خواست غمی به غم های علی اضافه کند
قصه ی زهرا را می توان غصه خواند
تا پایان قصه اندک صفحه ای باقی مانده است
اگر جمعه ی آخر سال 92 تشریف بیاورید
تا شب تدارک روضه ی شب شهادت مادرتان با نوای شما را می دهیم
لطفاً
در بازی گنجشک پر دولتیان
اشتباهی وزیر در برخورد با واژه ی غریب فرهنگ ، لفظ پر را گفت
و همه خوشحال که فرهنگ در حال پرواز است
در صفر سال و اندی روز گذشته از زندگی اش صدای حزن بابا را نشنیده بود
سنش قانونی نبود
دست در دست گریه ی مادر به پدر سپرده شد
رسیدند به جایی که احوال ها ثبت می شد
بین اسم قبلی، ناصر و معین سه دل بود
اشتباهی مهر قرمز ابطال زندگی به صفحه ی گلویش خورد
چه شیرین می شود اگر شیرینی لیلاها را نخوریم
حلاوت قلب از حلوای دیده بیشتر است
اگر خانم ها پشت پوشیه قایم می شدند
شاید آقایان هم چشم می گذاشتند