میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۸۰ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

سنگ هم بود آب می شد
چه برسد به سه ساله
  • میم شین

ببین!

ارباب

نمی خرد

مرا

برای اربعین

  • میم شین

قبرستان شام لیاقت داشتن رقیه را نداشت

نامسلمان های ...

  • میم شین
آن قدر سر به سر پدر گذاشت
تا رفتنی شد

  • میم شین
من از پرواز بیم دارم
من از آغاز بیم دارم
این که روبروی من
کنی تو ناز بیم دارم
  • میم شین

راستی پشت خارها دو خواهر افتادند

نکند آن دو طفل از قلم اشکتان جا بمانند

  • میم شین

ابوحمزه دائم سؤال می پرسید گریه های امام سجاد را

و شنید

که درد شهادت پدر نبوده

جسارت و اسارت درد امام بود

  • میم شین

این روزهای کوفه و شام دلیل حرف امام سجاد بود

ای کاش از مادر زاده نشده بودم

  • میم شین

سر افتاد

مرد خیره سری زحمت خم شدن هم به خویش نداد

در حال ایستاده سر را با سر نیزه بالا آورد

لطفا فکر  نکنید که چگونه

  • میم شین
سر به زیر بود
یک شب فقدان پدر
باعث شد سر به هوا شود
فقط نگاهش به نیزه بود
  • میم شین
با چه زحمتی مادرش خود را از مدینه به کوفه رساند
خدا کند برگردد
و ماجرای شام را نبیند
  • میم شین

یک بار جای رباب

یک بار جای نجمه

یک بار جای سکینه

یک بار جای کلثوم

یک بار جای رقیه

یک بار جای سجاد

یک بار جای باقر

و این ماجرا این روزها در حال تکرار است برای زینب

کتک خوردن را می گویم

  • میم شین
پیش غذا
سنگ
شام
مرگ
  • میم شین

وقتی نماز صبحم دقیقه ی 90 است

مهدی فاطمه برای که بیاید

  • میم شین
اول:
امام رضا که می رفت برای دیدن حرم زیارت می کرد
دوم:
چشمی که اما زمانش را نبیند کور می شود
سوم:
همیشه مطهر به غسل زیارت بود
چهارم:
او را دیده ولی نمی شناسد
  • میم شین

چقدر شباهت عجیبی است بین عباس و علی اصغر

هر دو مجروح تیر سه شعبه

و هردو سر را بر روی نیزه بستند

یعنی عباس=علی اصغر

  • میم شین

وقتی رفت بالای نیزه

همه فهمیدند

حسین از همه سرست

  • میم شین
روضه رقیه را خواستی بفهمی
سری به خیابان پیروزی تهران و شهید پرستار بزن
  • میم شین