یعنی پستم
فقط به عشق اوست که ...
- ۰ نظر
- ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۶:۲۷
اگر کمی به اجدادم رفته بودم تا الآن باید در روضه ها برایم اتفاقی می افتاد
از که چه به ارث برده ام نمی دانم
بازهم شکر
شهدا زنده اند را در مستند توتیا می توان حس کرد
برای دانلود به تارنمای کربلایی مجتبی رمضانی سری بزنید
to be or not to be, but now where are you
دلم تنگ پدر شده پس پدر کو؟
to be or not to be, when will you come back?
میاری از سفر سوغا النگو
earing, o' father not say about ring
که دشمن آمد و انگشترت کو؟
looking my face, father! یک بار دیگر
چه آمد بر سرم در آن هیاهو
زیر باران رقیه تنها شد
اتفاقی مقابلش رخ داد
وسط کوفه ناگهان انگار
چادرش از سرش زمین افتاد
***
اشک ها روی رخ غلطیدند
مغجرش به روی دست غبار
قبلاً این صحنه را نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
***
آه سردی کشید حس کردم
کوفه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
مادر پیرترش رسیده از راه
***
گفت آرام باش چیزی نیست
به گمانم پریدنی هستی
دست خود را به روی سر بگذار
به گمانم کشیدنی هستی
***
بدنش را تکاند با سیلی
موی او را کشید با خود برد
پیش چشمان بی تفاوت زجر
دخترک بغض خود را می خورد
***
و مجدد به کاروان برگشت
یا علی گفت از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت شام
زیر باران رقیه تنها شد