شرح صدر

رب اشرح لی صدری

و یسر لی امری

و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

این ها حرف های موسی برای تربیت یک شخص بی تربیت به نام فرعون بود

تجربه

هرچقدر بیشتر گناه کنم

بیشتر می میرم

لطفاً‌ شما  مرگ را تجربه نکنید

رنگ پذیری

حنا گذاشتم
تازه فهمیدم چقدر زود رنگ می پذیرم
خدا به خیر کند

مستمسک

وقتی که فکر نیست

پس من نیستم

پس دیگران جای من فکر می کنند

و من می شوم مستمسک دست این و ان

نگاه

دیشب به این نتیجه رسیدم:
اگر چشم ت افتاد، با قلب لذت بردی حلال است
اگر چشم ت افتاد، با غیر قلب لذت بردی حرام است

فراموشکاری

تا وقتی فراموش نشود خوبی ها

به بدی ها تن نمی دهیم

قرآن

قرآن کتب خواندنی است

نه کتاب تزئیتی

به هوش باشیم

اشک کارامد

تنها کسی که اشک انابه اش کارایی دارد
شخص شخیص شماست
مطلع باشید

روز پدر

وقتی با پدرم حرف می زدم
می گفت پدرش محمد را مشهدی کرد
شد مش محمد
پس دیگر تعجب نمی کنم
وقتی فرزندانش او را با افتخار به مشهد می فرستند
روزت مبارک

اعتکاف

اگر رنگ خدا را می خواهی ببنی

راهش اعتکاف است

کاظمِ غیظ

وقتی عصبانی می شوی

به جای بیرون هرچه داری به تو بریز

ان وقت شاید کاظمِ غیظ شدی

ماه واره

وقتی حیاها مرد

غیرت ها جان داد

جای خالی ماهواره را در خانه حس کردم

تزیین

وای وقتی که قرآن کارش تزیین می شود

نه تزیین دل

بلکه تزیین خانه

بی معنی

عالم معنا دارد کم کم برایمان بی معنی می شود

ازدواج

به رسول گفت بی پولم

فرمود: ازدواج کن

معنا

در عالم ما دو دو تا چهار می شود

اگر بیشتر می خواهی به معنا ایمان بیاور

درس

مادر ما فاطمه معلم بود

و ما از درس فرار می کنیم

افراط و تفریط

وقتی افراط و تفریط شد

زیاد باشی تعجب برانگیزی

کم باشی تعجب برانگیزی