دو عروس
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ
برای دلم روضه خواندم
از دو عروس بادو حال متفاوت
یکی اسمش رباب بود
یکی اسمش جعده
رباب که به کنار
اما برای جعده می گفتم چقدر امام را شاد کرد
وقتی پاره های جگرش به تشت می ریخت
شاید می گفتند "ممنون" که مرا به مادرم می رسانی
ماه مبارک رمضان مبارک
ان شاء الله رو سفید وارد شوید و رو سفید خارج از این شهر الله
و ان شاء الله مثل من رو سیاهی رو هم دعا کنید
راستی نوشت:
راستی شهدا زنده اند الله اکبر
سند حرفم را در تشییع جنازه شان جست و جو کنید
غرب و شرق در حیرت مانده اند
همه شان فرزندان زهرایند
بازم ممنون