حس عجیب

حس عجیبی داشت حسن

حسی که می گفت:

نه

اما آمد، زد، پاره کرد، خاکی کرد، رفت

حجابش

آن قدر مادر حواسش به حجابش بود
که قباله ی فدک فراموشش شد
و آن قدر حواسش به حجابش بود
که سیلی ...

موازنه

حا با عین
سین با شین
نون با قاف
حسن خود عشق است

بستن بار

وقتی پاییز بار می بندد
من هم بار بستم
با بهار برمی گردم

امام حسن

شنیدم که شاعری گفت:
 اصلا حسن جنس غمش فرق می کند
عوض کردم
شاید عوض شوم
به امید کرم
و گوشه نگاه کریم
ان شاء الله یا بپریم
یا لا اقل بمانیم
یک یاکریم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
از من کبوتر برای امام رضا در نیامد
شاید یاکریم کریم خوب باشد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بماند که آن ها دنبال آدم شدن ما هستند...

اشک

آفتاب به چشمم خورد
آب شد
و اسمش را گذاشتم آبیاری قطره ای
حالا
بیابان گونه ام
گل هایش ریشه زدند

آخر

می زنم
خودم را
به راهی
به غیر از راه تو
می زنم
به سیمی
می رسم
به خطی
که نمی دانم چه آخرش نوشتی

رژیم

نمی خورم
به درد
به تو
می خورم
حرص
غم هجر

خاص

خواستم
خاص باشم
تک،
پس تنها شدم

گور دور

به درد نمی خورم
می روم
به دور
به زور
به گور

ماندگار

days
Go
They
Go
Weeks
Go
We
Go
And just
A soft light of your heart can be remain

رسالت زینب

زینب دنبال کسی نگرد
کار خودت است
باید بگویی به حسین که رقیه ای در کار نیست

اربعین

اربعین شد
اما
عین من
به دیدن مربع شش گوشه بینا نشد

سنگ تمام

کوفه برای زینب سنگ تمام گذاشت
از سنگ کم نذاشت

زحمت گفتن

نمی دانم
حسین
زینب را شناخت
نمی دانم
حسین
رباب را شناخت
نمی دانم
حسین
سکینه را شناخت
نمی دانم
حسین
دنبال که می گردد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
رقیه جا مانده
یکی زحمت گفتنش را بکشد

شیخ الائمه

اصلاً که گفته که شیخ الائمه امام صادق است

مگر امام سجاد را ندیده اند؟

پیری زودرس امام

برای همه سوال شده بود که چرا حسن از حسین پیرتر است
برای من سؤال شده که امام سجاد به این جوانی چرا این قدر پیر شده
هنوز سی سال ندارد
ولی در این چهل روز پیرِ پیرِ پیر شده

پیروزی حسینی ها

قافله رسید

ولی بی قفل و زنجیر

حسینی ها پیروز برگشتند