میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۱۲۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دخترک می خواست سر بابا را سرگرم زخم هایش کند
دید که سر قبلاٌ در تنوز گرم شده
  • میم شین
سلام.
الان که برایتان می نویسم ساعت حدود ده و نیم روز دهم.
البته نه دهمین روزی که به شما ...
امیدوارم که حالتان خوب باشد.
اگر جویای حال من باشید، باید خدمت نازنینتان عرض کنم که غمی نیست به جز ملالِ دوری.
آخرین باری که شما را دیدم، اولین باری بود که شما را دیدم.
از آن به بعد بین من و شما فاصله افتاد.
آن قدر به علت کثرت گناه افتادم که از کارم و زندگی ام، کربلا افتادم.
تمام نگرانیَم این است که نکند از چشم شما هم افتاده باشم.
اگر این گونه هم بود، به رویم نیاور که به خودت قسم از نفس می افتم.
دوستدار جنابتان، من

دهم آذر ماه نود و سه
  • میم شین

زائر

ضریح را غرق آغوش کن

و خوب گوش کن

تا بشنوی ناله های بنیِّ بنیّ را

  • میم شین

پایی که مرا به زیارت نکشاند

بریده باد ...

  • میم شین
پایم لنگ است برای سفر به حرم کربلا
لااقل شفایی عنایت کن تا به زیارت حرم مشهد بروم
  • میم شین

گناه مسیر کربلایم را بست

  • میم شین
اگر آلوده را هم ببری
یعنی امامی
سیاه روی و بد صفتی را ببر
  • میم شین
مثل مادرش
دو بار شهادت دارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن دو بار شهید شد
  • میم شین

بابایی بزرگ شدم من

بابایی خانم شدم من

دیگه هم بازی ندارم

بابایی آروم شدم من

***

حرمله خیلی نامرده

دشمن تو روبرومه

بابایی فقط بگو که

نیزه ی اکبر کدومه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از طرف محمد امین مهدی پور تقدیم می کنم به حضرت رقیه خاتون

  • میم شین
پرده یک
عزیز عمه خاک خرابه تختت شد
وقتش شد
برخیز
پرده دو
به خاطر دو طفلم
طفلم
برخیز
پرده سه
به خاطر سه سال عمه بودنم
بودنت
برخیز
پرده چهار
بردار
سرت را
بگذار
روی سینه ام
برخیز
پرده پنج
رنج
یادت رفت
قنج
دلت رفت
وقتی سر به سر بابا گذاشتی
برخیز
پرده شش
شش ماهه بس بود
برخیز
پرده هفت
...
  • میم شین
کجاست؟
Just
بگو
Go
و بیاور
که یاورم
ببیند ورم هایم را
***
کاش من هم با غم پنهان می شدم
تا در قم یافتم کنند
  • میم شین
حق داشت
هق هق کند
دستش بریده شده
از دست عمو
  • میم شین

قرارم

خسته شدم

از بی قراری

مُحرم مَحرم نشدم

اربعین منتظر تمام شدن انتظار من است

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با تشکر از محمد امین مهدی پور، دوست و داداش گلم

  • میم شین

ترسیدم

تا رسید.

او یک تا بود

ما دو تا

مؤنث

و آن جا طبق نص

پیامبر هم از قلبش تیر کشید

تا کشید

مرهم شده کشیده ای آبدار

زبانم به بند آمد

تشنگیَِم هم، هم

  • میم شین

آب بابا را در مدینه نفهمید

نامه انتقالی را از کوفه گرفت

آن جا

هم آب بابا را فهمید

هم شمارش تا هجده را

  • میم شین
3
بهت
سکوت
کات
2
رسید
بوسید
یک دست
دو دست
دست
هلهله
1
ظهر
بعد آن
بی رقص
خیزران
نوشید
جام شکسته ی ظهر را
  • میم شین
قبض که می آید
بغضم می گیرد
قبض روح می شوم
نیاز به گرفتن نبضم هم نیست
فقط قرض هایم
به این
به آن
بدان
پرداخت همه ش گردن از مو باریک تره توست
  • میم شین
تا صدا از نفس افتاد
من شروع کردم
زدن را
خودم را
صدا را
نشد
کشیدم
ناز
شکل
شللک
اما
صدا
گرفت
خودش را
حالم را
  • میم شین