میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۱۲۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

از چشمانم بیشتر از همه واهمه دارم
وقتی بیشتر کمتر تر می شود
قصه را تا ته بخوان
قصه ای که باید به خان شدنم ختم می شد
به ختم چشمانم ختم شد
***
حالا ای یحیای قوم ما چشمانم را احیا کن
همان طور که زندگی ام را
  • میم شین
یک دست خورد
دو دستش افتاد
زد و خورد
بالا گرفت و رفت
عمود
تیر هم از گرسنگی به مشک خورد
و همه خون دل خوردند
سیراب شدند
  • میم شین

خلق و خوی اکبر

خلق و خوی احمد بود

یک روح در دو بدن

  • میم شین
بهار راهنمایش شد

بهاری که فقط سه فصل داشت دستگیر بهاره شد
حالا موج انتقادات بعد چرخنده ها، زارعی ها، آبیارها، به رهنماها رسیده

بهاره رهنما از رقیه خاتون گفته و حالا شده بد تلویزیون
  • میم شین

تا که نار آمد

هر چه کنار آمد

دامنش به دامش افتاد

و تنش

و تمام منش

***

باز وطنش آرزوست

  • میم شین

آبی ها در سرمای تهران سرخ شدند

  • میم شین
دلیل شهادت اکبر را فهمیدم
غرق شدن
پدرش می گفت اکبر غرق در خداست
  • میم شین

نه از نو می نویسم

نه از سر

فقط از سر می نویسم

سپید

خونی

***

سر سر رسید

سراپا گوش شد

گوش هایش گریه دارند

بغض دارند

گاهی می ترکند

تا تر کند

تا لبات خونی تازه تر شده را تر تر کند

شاید نطق خیزارن خورده باز باز  شود

شاید قاری سوره ی غار این بار ماعون1 بخواند


1. فذلک الذی یدع الیتیم


  • میم شین

شعر من

خاکم
ما بقی ام آب
حالا هوای تو کرده این گل
با قتل خودت،احرارت حرارتی به پاکن
نشدها را شد کن
بگذار خاکم بسوزد
آبی آبم سرخ شود
هوایم آتش تر بگیرد
حالا عناصر چهار گانه کامل شد
 

تصحیح توسط استاد نوازنی
خاکم
ما بقی ام آب
حالا هوای تو کرده این گل
بگذار
 خاک گلم کند
و آب تشنه!
 ولی هوای تو آتشم بزند
حالا عناصر چهار گانه کامل شد

  • میم شین

این که سکینه سکته نکرد

یعنی دست صبر حسین بر روی سینه اش بوده

  • میم شین

نمی دانم دختر سه ساله چند بار از یک تا هجده را شماره کرد

تا پدرش رسید

  • میم شین

در جنگ با قاسم وقتی عمر  به ازرق شامی دستور داد

بچه ی کوچکش را فرستاد

در جنگ با علی اصغر وقتی عمر دستور داد

حرمله همه دار و ندارش را رو کرد

  • میم شین
چقدر عبای رسول به کار حسین آمد
پنهان کردن یک شش ماهه زیر آن
  • میم شین
از وقتی سهم عباس، علی اصغر، حسین سه پر شد
عمه همه سپر شد
  • میم شین

دختر سه ساله بیشتر کتک خورد تا کسی به سکینه نگاه نکند

  • میم شین


چشم هیز را کسی نمی دانست یعنی چه؟

تا این که شام ...

  • میم شین

هفت شهر عشق را نمی دانم چگونه گشت

ما هنوز در خم یک کوچه ایم

خم کوچه خممان کرد

  • میم شین
وقتی برای دیدن بابا لحظه شماری می کرد
نفس هایش به شماره افتاد
  • میم شین