مادرم این گونه دعا می کند:
و زدنا لک شکراًو الیک فقراً و فاقه و بک عمّن سواک غنیً و تعففاً
و در این دعا
از خدا زیادی شکر می خواهی
فقر به حضرتش را طلب می کنی
چشم پوشی به واسطه ی او از غیرش را مسئلت داری
رقیه نوشت:
جای گل همیشه باغه
افتادم از روی ناقه
یه نفر با تبر اومد
برا گل نمونده ساقه
***
تو کجا بزم شراب و
امون از دل رباب و
هی می گفتم عموجون کو
این سؤال بی جواب و
***
با لگد جوابمو داد
دل من بابا رو می خواد
بابامو برام بیارید
یا بگید به مرد جلّاد
***
که رقیه سر نمی خواد
دیگه چشم تر نمی خواد
یا بابا با تن بیارید
یا بابا بی سر نمی خواد
- ۵ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۵