غصه ام
همراهش دلم
و زبان قلمم
روی خط های افقی.
من
با قلم فرق دارم
او عمودی شدن می خواهد
من افقی
- ۰ نظر
- ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۲
قسم به نون
و قلم
و حالا از این به بعد
نون با میم می نویسند
و دلیل عوض شدن اسم اینجا هم همین است
فاطمه تو خود مثل اسمت از آتش بریده شدی
لطفاً مرا هم از آتش بِرَهان
فکر نکردن به تو بدترین آتش است
راهم به سمتت کج شد و راه کجم هموار شد
وقتی به تو نامحرمم ابراز عشق انکار شد
در پیچ تاب جاده ها، تا وصل و دیدار شما
دل دل کنان بی دل شدم، دل محو روی یار شد
در وقت دیدار شما، در آن غروب نازنین
گیسوی تو بیرون زد و زلفت به شکل دار شد
من عاشق تیرت شدم، حتی اگر هفت تا شود
اصلاً برایت سر دهم، بانوی من سردار شد
تو ماهری در ترجمه، حال مرا معنا بکن
با منطقت پرواز کن که منطق عطار شد
جان جهانی را بگیر، آن را بده به جام من
تا هی برایت جان دهم، بانوی من عیار شد
امشب بیا و کربلا را دوباره بلرزان
با صدای
پسرم را کشتند
ذبح کردند
و از آب منعش کردند
لطفاً
چادرت را شبی در خانه ای از شهر ما به امانت بگذار
شاید ایمان بیاوریم
خوشا به حال خودت
ای کاش پسرت هم به تو می رفت
آن وقت کسی بقیع را خراب نمی کرد