جمعه انتظار می رفت انتظار تمام شود
اما انتظارمان بی جا بود
صبر تا جمعه ی بعد
- ۱ نظر
- ۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۸
جمعه انتظار می رفت انتظار تمام شود
اما انتظارمان بی جا بود
صبر تا جمعه ی بعد
هشت
روز هشتم
ناخوداگاه دلم سوی مشهد پر زد
گمانم روزه ی دلم با این سفر شکست
تا روزه ی دلم شکست
دلم شکست
برای دیدن حرم لحظه شماری می کنم
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
غزل وزنش سختهٰ همون متن کفایت می کنه
آقا بیا!
حالا که امروز روز ولادتون هست
لطف کنید به خاطر جام جهانی یک ماه با ما کار نداشته باشید
تا بعد
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
ولش کن
حواسم را جم(ع) کردم تا بی کران شوم
پس جمکرانی شدم
چه آسون 88 روز از عمر این وبلاگ گذشت
فقط به عشق امام رضا این رو نوشتم
بین ما مردم ایران نود و نه درصد
عدد حاجتمان پنج نباشد هشت است
حالا دو تا 8 اومدن کنار هم تا من بیشتر یاد امام رضا باشم
خواندم کاظمین میزبان هشت میلیون زائر بود
هشت
من هم ارادت ویژه ای به هشت دارم
ای کاش می شدیم هشت میلیون و یک
حسن جانش به لب رسید
وقتی دعای مرگ از مادر شنید
خدا را شکر که رضا کنار دعایت نبود
زن بدکاره آمد
تغییرت دهد
تغییر کرد
زور ایمان به زور ظلم می چربد
حق پیروز است
زن بدکاره آمد
مؤمنه برگشت
چندسال است در این خانه ام
اما خبری از ایمانم نیست