مایه حیات من ماه های طولانی ست که دیگر آب نیست
- ۰ نظر
- ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۱۳
و اذا الشمس کورت یعنی
آفتاب خانه ی علی خم شد
و اذا الجبالُ ... انگاری
گره ی یک طناب محکم شد
در لحظه ی تشکیل تو، جبریل بود و ترتیل تو
عالم همه در حیرت و مبهوت از تحلیل تو
کوثر برایت آمده، نقطه به نقطه بهر تو
هر نقطه اش یک سال تو، هر حرف هو تجلیل تو
وقت پریدن شد چرا، بی فاطمه مانده ولی
این گونه یاری می کند، قربان این تبدیل تو
سرما به شهرت می زند، از مردم شهرت طلب
گرما به سینه آمد و آبی شد آن قندیل تو
تو ذوب حیدر می شوی، مادر برایش می شوی
ام ابیها، بعلها، حیرانم از تکمیل تو
حیدر به کوهی می رسد، در لحظه تغسیل تو
جمع ملائک می رسد همراه با جبریل تو
این گونه خاکی می شود، نوری ترین عطر خدا
من قافیه گم می کنم وقتی که قبرت، مادرم ...
مثل انگشتر ارباب شدم
دست هرکس که بگویی هستم
قلب من زیر وفایش کوبید
مانده ام من به چه رویی هستم؟
خوش به حال آینه هر روز می بیند تو را
من که در خواب و خیالم هم نمی بینم گلی