نجف

دیروز از حرم نوشتم
شبش راهی حرم شدم
حالا که این قدر زود مستجاب می کنی
نجف می خواهم
دلم برای پدرم تنگ شده است
دلم برای شاک برای فاطمه در حرم همسرش تنگ شده
لطفاً
نجف

تولد میثم حسینی خو

با افتخار تولد دوست و همکلاسی سابقم را تبریک عرض می کنم
طلبه شدی تا باری از دوش امامت برداری
شما تکلیف و بار سنگین رسالت بر دوش دارید
خدایتان یاری تان کند
دوستدار میثم حسینی خو، من

الفبا

به تعداد استعدادهای حروف الفبا در ایجاد کلمه
تو را دوست دارم

عصمت

در کنار معصومه مجدد عصمتی نصیبم شد

خدا کند بماند

قم

وقتی شاعر شوی

شاید در این حال و هوا گم شوی

دنبال قافیه می گردی

پس قم یافت می شود

دروغ

می سوزم از فراق

این هم دروغی دیگر

گریه و خنده

وقتی برای حسین بیشتر گریه می کنم

بیشتر می خندم

---

اگه این روزا کمتر می خندم

چون کمتر گریه کرده ام

فست فود

این روزها بیشتر خالم بهم می خورذ
 فست فود هم نخوردم
از چیست، نمی دانم

88

چه آسون 88 روز از عمر این وبلاگ گذشت

فقط به عشق امام رضا این رو نوشتم

بین ما مردم ایران نود و نه درصد

عدد حاجتمان پنج نباشد هشت است

حالا دو تا 8 اومدن کنار هم تا من بیشتر یاد امام رضا باشم

تولد رضا

رضا جان آن قدر تولدت مبارک که حد ندارد

چند خطی برایت:

آن قدر دلم برای رضا تنگ است که مثل تولدش که مبارک حد ندارد

امیدوارم هرچه زودتر برگردی

و می دانم که می دانی حرف هایم پهلودار است

منتظر بازگشت تو، من

غار

خوش به حال دل غار

دل من که جایی برای شما ندارد

و این است برتری غار نسبت به منِ

بی فایده

دیشب شاکی بودم

اشک ریختم

باز هم تاثیر نداشت

سوم خرداد تولد آقای جهانی مبارک

آن قدر رسالت روی دوش خود حس کردی
و خواستی که دنیایی را از عطر زهرا سرشار کنی
شدی رسول جهانی

تولدت مبارک

آزاد سازی

خرمشهر را خدا آزاد کرد

خدایا مرا از شهر نفس آزاد کن

تولد دادشم

تولدت مبارک

از همه رسیده به من زیاد

بالاخص ز والدین و جواد

هر چه دارم برایتان بوده

قلب و دل، حتی کلیه و روده

بی کفنی

دارم فکر می کنم که چه کنم کفن از کفم برود
شاید با بی کفنی شبیه شوم

خودم

کس نخارد پشت من

حتی خودم

می گویند شیرازی ها تنبل اند

پس بیا مرا ببین

دل پری

دلم پر شده

ای کاش حالم به هم می خورد

تا شاید کمی از آن ها خالی می شدند