شهرداری دُم علاء الدین را چید
ای کاش آدمداری1 دُم گناه را از من می چید
1. به کسی که هوای من را دارد اطلاق می شود
- ۱ نظر
- ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۰
شهرداری دُم علاء الدین را چید
ای کاش آدمداری1 دُم گناه را از من می چید
1. به کسی که هوای من را دارد اطلاق می شود
طبیعی است که این مطلب باید برود به سمت جایگاه خودش
این مطلب می رود به هشت یا بهتر بنویسم بهشت
سلام حضرت سلطان
تا حالا بودن پشت در را تجربه کرده ای
دری که آن طرفش طرفی باشد که طرفدار طرف تو نباشد
پس می شود آن چه نباید
چند روزی است مادر علاوه بر دردهایی که می دانی
درد سقط جنین را نیز همراه خود دارد
دور می شوم مادر اجازه می دهد که از او بنویسم
نزدیک می شوم اجازه اش مشدد می شود
مادر است دیگر
خیلی دور مادر است
خیلی نزدیک هم مادر است
سلام من به تو بانو، سلامی از ته این دل
سلام من به تو دریا، منم خشکی منم ساحل
تو رندی و تو تیزی و تویی لیلاترین لیلا
تو تندی با منِ مجنون، ولی شیرینِ من، فلفل!
بیا با دل مدارا کن، مرنجان این دل ما را
بیا طعمی بده بر من، منم چایی تو هم یک هل
اگر با من بسازی تو، منم می سازم از رویت
منم صورت گرت باشم، عجب نقشی زنم با گِل
تو را با ناز و با کرننش، تو را با موی آشفته
تو را دیدم من ای بانو، تو را یارم بدون تل
و گیسویت چنان دار است و من آویزِ از مویت
به غمزه کشته ای من را، منم مقتول و تو قاتل
می خوانم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
و این گونه معنی می کنم برای خودم
فقط تو را نمی پرستم و فقط از تو مدد نمی خواهم