زحمت گفتن

نمی دانم
حسین
زینب را شناخت
نمی دانم
حسین
رباب را شناخت
نمی دانم
حسین
سکینه را شناخت
نمی دانم
حسین
دنبال که می گردد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
رقیه جا مانده
یکی زحمت گفتنش را بکشد

شیخ الائمه

اصلاً که گفته که شیخ الائمه امام صادق است

مگر امام سجاد را ندیده اند؟

پیری زودرس امام

برای همه سوال شده بود که چرا حسن از حسین پیرتر است
برای من سؤال شده که امام سجاد به این جوانی چرا این قدر پیر شده
هنوز سی سال ندارد
ولی در این چهل روز پیرِ پیرِ پیر شده

پیروزی حسینی ها

قافله رسید

ولی بی قفل و زنجیر

حسینی ها پیروز برگشتند

دلگیری

شاید زینب از مادرش دلگیر شد

بالای گودال داد زد بُنَیَّ

اما در شام برای زینب نخواند:

بِنتی

عجیبِ عمیق

زخم ها یکی یکی بهتر می شوند

اما زحم های زبان کوفیان عجیب عمیق بود

شکستگی

یک کاروان شکسته شدند

تا یزیدیان با قامت راست شکست بخورند

سوال شرعی

اگر قصد ده روز هم نکنیم نمازمان شکسته است
ما چه کنیم حسین
این سفر کربلا تا شام همه را شکست

دلیل خانه خرابی یزید

چشمی به سکینه افتاد
ولی دخترت غرق خدا بود
آن قدر به خدا پناه برد
تا یزید خانه خراب شد

دلیل سوختگی رباب

همه ی ما یا در خیمه یا در شام با خاکستر سوختیم

اما ربابت را آفتاب سوزاند

این است که از همه سوخته تر شده

تقاضای فاتحه

دو خواهر پشت خار برای همیشه خوابشان برد
یک دختر برای همیشه در خرابه خوابید
ربابت وقتی پشت خیمه رفتی رفت
زینبت چهل روز پیش بود که کنار گودال مُرد
برای همه شان فاتحه بخوان حسین

گزارش عملکرد زینب

یک رقیه دادیم
تا وسایل غارت شده را پس بگیریم

به دست خود

وقتی به کربلا رسیدند
به سان برگ خزان
و به دست خودشان روی زمین افتادند
روی زمین غلط خوردند
روی زمین ...

جوشش غیرت ما

معجر

بهانه ای است برای جوشش غیرت ما

کاروان

کاروان روانش پریشان است

کاروان دیگر روان و آرام نمی آید

کاروان کارش و رسالتش را انجام داد

hijab

I want to write a definition for hijab
hijab means ZEYNAB in Sham

شدت کبودی

زینب می رسد
و وقتی که همه محرم هستند باز حجاب دارد
شدت کبودی ها زیاد است

اربعین که شد ...

عمو برگرده، می دونم
که چه جور دختری باشم
هر جایی بره، می رم من
دیگه کلاً من باهاشم
***
اگه رف که آب بیاره
یا اگه رف آسمونا
می گیرم سراغشو من
از همه رنگین کمونا
***
حرف آخرم همینه
عمه بی عمو نمیشه
یا غمو رو بیار اینجا
یا خدافظ تا همیشه
***
یه خونه برام دُرُس کن
یه تابوت مثِ اون وقتا
اگه رفتم من از اینجا
بگو آب بریزه اسما
***
بگو غساله نبینه
که دلش برام بسوزه
یه سؤال موقع غسلم
عمه جون شبه یا روزه
***
عمه جون موقغ غسلم
سرتو بکوب به دیوار
حیدر کوفه و شامی
نه مثِ رفیقای غار
***
روز اربعین رسیدی
یه سلام بده به بابام
عمه جون از طرف من
بگو که بابامو می خوام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این چند خط رو از طرف بهترین امیرعلی محمدیاری تقدیم می کنم به ساحت مقدس حضرت رقیه سلام الله علیها