در این روزها و شب ها امید است به تور بیفتیم
تا شاید در طور سینا
چون موسی با رب تکلم کنیم
- ۱ نظر
- ۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۲
در این روزها و شب ها امید است به تور بیفتیم
تا شاید در طور سینا
چون موسی با رب تکلم کنیم
جمعه انتظار می رفت انتظار تمام شود
اما انتظارمان بی جا بود
صبر تا جمعه ی بعد
اِلِمان های برزیل چه بود
نمی دانم؟
ولی
آلمان سیاه و تیره پوشید
و روسیاهی به زردها ماند
در اتاق
مشت گره کرده ی کودک
حکایت از روزهای سال یازده مدینه داشت
امام جواد را می گویم
هشت
روز هشتم
ناخوداگاه دلم سوی مشهد پر زد
گمانم روزه ی دلم با این سفر شکست
تا روزه ی دلم شکست
دلم شکست
برای دیدن حرم لحظه شماری می کنم
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
در شش روز گذشته که محقق نشد
ولی رطب شیرین از لب های نخل زیاد خوردم
لب تو چیز دیگری است
سخن کوتاه گویم من در این ماه
نوشتم یک دوبیت از لطف الله
پسر نه یکک قمر آورده آن شاه
بزن چنگ توسل تو به این ماه
ولادت حضرت قاسم بن الحسن مبارک