و حالا درآمیخته می شوی
قسمتی ت با فرهنگ شرق
قسمتی ت با فرهنگ غرب
وی می شوی بی هویت
باور نداری نظریات استعمارنو را بخوان
- ۱ نظر
- ۰۳ تیر ۹۳ ، ۰۹:۲۵
دوش می آمد و به قول مجیدِ لکشر:
دوش می آمد و رخساره نگویم بهتر!
دوش می آمد رخساره برافروخته بود
دوش می آمد و رخساره چرا سوخته بود؟
مادرم را بی هوا یک گله گرگ زدند
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
غزل وزنش سختهٰ همون متن کفایت می کنه
آقا بیا!
انگلیس برای ما من و تو ساخت
ما هم دست به دست هم دادیم شما ساختیم
کلاً روی ضمایر داریم کار می کنیم
من از حسینم
حسین از من است
از این جمله ات فهمیدم که چگونه جان پیامبر در کربلا جان داد
تالار کشور میزبان بود برای بزرگداشت حافظ
همه شاعرانه شده بودند
به اصل خود رسیده بودند
بی حجابِ بی حجابِ بی حجاب
وقتی قهرمان باشی
غرور داشته باشی
امید یادت رفته باشد
می بازی
قصه ی بازی اسپانیا و هلند
حالا که امروز روز ولادتون هست
لطف کنید به خاطر جام جهانی یک ماه با ما کار نداشته باشید
تا بعد