چادرت را

لطفاً

چادرت را شبی در خانه ای از شهر ما به امانت بگذار

شاید ایمان بیاوریم

گل یاس

یاس گل حساسی است
هر که یاسی دارد مراقبش باشد
امام صادق هم این مسئله را به آن مرد که صاحب یاس شده بود گوشزد کردند

دکتر شریعتی

فاطمه فاطمه است

خدا رحمت کند دکتر شریعتی را که مادرانه نوشت

تخریب بقیع

خوشا به حال خودت

ای کاش پسرت هم به تو می رفت

آن وقت کسی بقیع را خراب نمی کرد

تعجیل

امشب زودتر آمدم
لطفا شما هم

برهم زنی

تو آمدی که عیش هم خانواده های عیش را به هم بزنی

(باید در پرده می نوشتم)

صدای حزن

گوش کن
صدای حزن زنی سال نخورده را
که
به
عیوق می رسد
هنوز ناله می زند
بُنَیَّ
بُنَیَّ

ستاره ی آرزوها

بانو!
در این شب پرستاره
تک ستاره آرزوهایم تنها تو یگانه مادری
(ن.ر)

سردی آب

تابستان را دوست ندارم
وقتی آبش گرم است
و تو سردی آب وضو را دوست داری

تولد خاص

امروز فکر می کردم به این که چقدر این پسرعمو و دختر عمو به هم می آیند

تولد هردوشان متفاوت بود و خاص

چقدر خوب که همچین پدر و مادری دارم

بی هنری

قد شکستن هنر نمی باشد
(همین یک خط همه کار می کند)

زهرا نور است

همه ی فرزندانت اهل صدق اند
اما صدق صادقت متفاوت
صادقت از زهرایی تو می گوید
و می گوید که زهرا آن قدر عبادتش نور داشت که همه محوش می شدند

مصداق نوشت:
چادرت در خانه ی یهودی بود و محله ای مسلمان شد

دعای مادرم - 30

مادرم این گونه دعا می کند:
و اغفرلنا مغفرة جزماً حتماً لا نقترف بعدها ذنباً و لا نکتسب خطیئة و لا اثماً

اللهم صل علی محمد و آل محمد

صلاة نامیة دائمة زاکیة متتابعة متواصلة مترادفة برحمتک یا ارحم الراحمین

و آخرش مادر مغفرت و عفران خدا را می خواهد

و بعدش هم صلوات

راستی آخر دعا یاد مشهد و امام رضا را برایم زنده کرد

---

شکر نوشت:

الحمدلله که سی شب با ادعیه مادر شبِ میم شین را رنگ زدم

دعاهای نوشته شده دعاهایی بود که مادر در روزهای هفته می خواندند

---

عیدتون مبارک

دعای مادرم - 29

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعلنا ممن احلص لک بعمله و احبک فی جمیع خلقک. اللهم صل علی محمد و آل محمد

اخلاص و محبت نسبت به همه ی مخلوقات را در ما قرار بده

شاید برای همین بود که برای همسایه دعا می بردی

---

آخرین شب جمعه ی ماه مبارک

پس سحر نوشتی نوشتم

برای حسینی که مثل جنگ صفین قرآن شد به روی نیزه

و نوشتمش از روی سوره ی مقطعه ی شورا

و سپید نوشتم از روی دست خدای سپید:

به نام خداوندگار قطعه ها

حا میم

عین شین قاف

و به چشم رسولان اشک نازل کردی

برای نور نیره ی به روی نیزه

و نیز خون فرستادی به دیدگان اوهایی که صبح، شام را به اشک نشستند

 و شام شامشان خیزی به خیزران داشت

و کاش

خون مردگی مردان خدا هم

حتی اگر جای گلو،روی لب باشد

پتانسیل غلبه برا جاذبه زمین را داشت

***

خون عشق

حیف است

روی خاک حیف و میل شود

دعای مادرم - 28

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعلنا ممن کأنّه یراک الی یوم القیامة الذی فیه یلقاک و لا تمتنا الا علی رضاک

خدایا دیدنت و لقایت و رضایتت را می خواهم

و راستی شما رضایت خدا را در رضایت علی دیدی و چقدر علی را شاد کردی

و حیف که بعد آن

بگذریم

دعای مادرم - 27

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعلنا من اقرب من تقرّب الیک و اوجه من توجه الیک و انجح من سألک و تضرع الیک

قرب و وجهه و پیروزی

---

شرح حال نوشت:

دچار غم باید می شدم

ولی به لطف مادر نشد

---

پاسخ نوشت:

دوستان نظراتی پیرامون نوشته ها بنا به درخواست حقیر داشتند و دادند

و اولاً تشکر می کنم

ثانیاً ای کاش همچین درخواستی از دوستان نمی کردم ولی چه کنم که دلم خواست و مابقی بماند

ثالثاً شاید بعد از ماه مبارک حرف هایم مادرانه تر شد و خاص تر فقط برای مخاطب خاصم نوشتم

دعای مادرم - 26

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و اعنّا علی شکرک و ذکرک و طاعتک و عبادتک برحمتک یا ارحم الراحمین

بعد از درود بر پیامبر این گونه به دعا می پردازد

طلب یاری می کنم در شکرت، ذکرت، طاعتت و عبادتت به رحمتت یا رحیم ترینِ رحیمان

دعای مادرم - 25

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انی اسئلک من قوتک لضعفنا و من غناک لفقرنا و فاقتنا و من حلمک و علمک لجهلنا

من از ضعف و فقر و جهل خود قوت تو، غنای تو، حلم و علم تو را می خواهم