میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انی اسئلک الهدی و التقی و العفاف و الغنی و العمل بما تحب و ترضی

من از تو هدایت و تقوا، غنا و عفاف و عمل به آن چه را که دوست داری می خواهم

  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
اجعل کل ذلک لنا مطواعا انک سمیع الدعا قریب مجیب
از این ستر خود برای ما وسیله ای در راه اطاعت خودت قرار بده که تو خواسته ها را می شنوی و نزدیک هستی و جوابگو
راستی خودت خواسته هایم را می دانی:
لطفاً به وصل نزدیکم کن

تعریف نوشت:
تعریف از خود نباشد
برای علی اکبر تعریف نوشتم:
موزون ترین قطعات بی ورن

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

استر علینا ما ستره غیرک شاع

بپوشان بر ما آن چه را که اگر غیر تو بپوشاند آشکار شود

ای کسی که زشتی ها رو می پوشونی و خوبی ها رو نمایان می کنی


قدر نوشت:
قدر نشان داد جای قرآن روی سر است
گاهی سر تو
گاهی سر نیزه


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

احفظ علینا ما لو حفظه غیرک ضاع

خدایا برایمان نگهداری کن آن چه را که اگر غیر تو محافظت کند، ضایع می شود

حال خوب این ماه را برایم حفظ کن

دیشب خوب برای مادر گریه کردم

حفظم کن


تک بیت نوشت:

چه کند یتیم خسته، نروی ز شهر غربت؟

چه شود اگر بمانی؟ علی ای همای رحمت!


  • میم شین

مادرم این گونه دعای می کند:

اللهم احرسنا بعینک التی لا تنام و رکنک الذی لا یرام و باسمائک العظام و صل علی محمد و آل محمد و آله

خدایا از ما حراست کن با آن چشمی که نمی خوابد و با آن نیرویی که مغلوب نمی شود و با آن اسامی بزرگی که داری

خدایا بر محمد و آلش درود فرست

  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
و وفّقنا لصالح الاعمال و الصواب من الفعال
ما را موفق بدار تا صالحات اعمال و کارهای صواب را داشته باشیم

بی آلایش نوشت:
می دونم
آره می دونم
بد کردم
راه درست رو کجکی رفتم
می دونم دل شکوندم
نامردی کردم، دروغ گفتم، غیبت کردم
اون قدر زیاده که ... بی خیال
اما فقط یه امید دارم، اونم تویی
خدا جون تو این شبا کاری کن
دل همه گیره
بذار غرورا بشکنن
بذار بدیا از صورتمون بریزه پایین
دلامون مثِ بارون تمیز شه
اما خداجون نکنه دوستمونو ول کنیا
نکنه روی ماهتو پشت ابر پنهون کنی
مگه نگفتی از رگ گردن نزدیکتری
کاش می شد می دیدمت
کاش می شد پیشت درد دل کنم
کاش وقتی زمین می خوردیم بیای دستمون رو بگیری
بگی نترس من هستم
خدای من!
کاش اون آقای مهربون بیاد
میگن اون میاد و آدما رو از بدی نجات می ده
خدا جون یه قولی می دی؟
سال بعد همین موقع همین ساعت
آقا بیاد
(نوشته شده توسط سرکار خانم رئیسی)
  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم إنّ مغفرتک اوسع من ذنوبنا و رحمتک ارجی عندنا من اعمالنا

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

خدایا بخششت از گناهان ما بیشتر و امیدمان به رحمت تو بیشتر از کارهای ماست

 یاد مناجات شعبانیه افتادم


مواظب نوشت:
ابن ملجم برگزیده ی شهرش بود
تک بود
ولی آخر کاری کرد که تا ابد تک شد
مواظب باشیم

قدر نوشت:
قدر قدر را بدانیم

قلم نوشت:
دیروز روز قلم بود
قسم به قلم
به حروف الفبا
که این چنین معجزه آسا کنار هم این قدر کلام می آفرینند
یاد این بیت آقای زارعی افتادم
چرا این حروف الفبا شکسته
چرا ز
چرا ه
چرا ر
چرا آ
شکسته؟
  • میم شین

مادرم این گونه دعای می کند:

اللهم ... و اجعل صالح ما نقول بِاَلسنتنا نیة فی قلوبنا

خدایا آن چه از زبانمان برمی آید نیتش را در دل هامان قرار بده

و من چقدر شبیه حدیث امام حسن عسگری هستم

نادانم، و فقط حرف شده ام

حالا این حرف ها مگر نیتی  هم می تواند داشته باشد؟

  • میم شین

مادرم این گونه دعای می کند:

اللهم ... و اجعل ذکرهم لنا شکراً

خدایا ذکر و بیداری مردم را شکر ما قرار بده

یاد این حدیث افتادم که می فرماید

الناس نیام فإذا مات انتبهوا

مردم خوابند، چون می میرند بیدار می شوند

  • میم شین

مژده

مادر

صدایم را می شنوی؟

اشک توبه ام را می بینی؟

نه، امروز برای گلایه نیامدم ...

نه برای گریه

نه برای تنهایی

مادرم!

بغض و اشک را پشت در این خانه می گذارم

شما بی نشانی!

امشب من آرامگاهت را پیدا کردم

آری، من!

در کنج خلوتگه تنهایی قلبم!

قصری الماس نشان ساخته ای از زمرد کرامت و طلای عفت.

امشب دم در خانه ی حق ایستادم تا مژدگانی بگیرم!

نه، قرار است من به کل دنیا مژدگانی بدهم

امشب مادر عالمیان را پیدا کردم

جهانیان بیایید، مادر اینجاست

اشک خود را سنگفرش راه او کنید

بنگر به دختران پارس

بلند می گویند:

یازهرا! توبه


نوشته ی سرکار خانم رئیسی


پ ن: این نوشته سفارشی نوشته شده و با کسب اجازه در اینجا به نمایش دراومده
لطفاً با نظراتتون خوشحالم کنید


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم اجعل غفلة الناس لنا ذکراً

خدایا غفلت مردم را ذکر و آگاهی ما قرار بده

فقط می نویسم شادم که این چنین مادری دارم


قسمت نشد نوشت:
وقتی به بیتت آمدم من هم فلسطینی شدم
وقتی تو در بیت آمدی من شاعر دینی شدم
قمست ما که نشد


  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

... و محمداً صلی الله علیه و آله عنّا مُوَلّیاً

و محمد و آلش را از ما روی گردان نساز

اشکم گرفت

حافظ نوشت:

چون اشک بیندازیش از دیده ی مردم

آن را که دمی از نظر خویش برانی

سپید نوشت:

ما خانواده ی افتاده ای هستیم

پدرم

از کار

مادرم

از پا

و من

از چشم

(شاعرش یادم نیست)

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

ادامه ی دعا این گونه مادر می فرمایند که:

اللهم ... لا تجعل ... الصراط زائلاً

راه را بر ما لرزان نگردان

صراط مستقیم راه همسرِ مادر است یعنی همان بابا


سحرنوشت:
حال خراب دلم با تو مداوا شود
قسمت من می شود کرب و بلای حسین؟


  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
اللهم صل علی محمد و ال محمد
 و لا تجعل القران بنا ماحلا
قرآن را از ما شاکی و ناراضی قرار مده
من چیزی ندارم برای گفتن فقط بهار قرآن این ماه است از قضا

سحرنوشت:
"آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد"
این روسیاهِ پاپتی هم نا بگیرد

عذر نوشت:
امشب نشد که یک و سی پنج دقیقه به شب بشم
مادرجان عذر
  • میم شین
وقتی به قدر نزدیک می شوم
بیشتر می فهمم که مادر رانمی فهمم
  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انّی اسئلک ... فهماً فی حُکمک

خدایا از تو فهم در حکم تو را می خواهم


سحرنوشت:

حالا برای لحظه ای چشمان خیست را ببند

فکر و خیالش می کِشد حال تو را تا مرقدش

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

اللهم انّی اسئلک ... تبصّراً فی کتابک

خدایا از تو بصیرت در کتابت را می خواهم


سحر نوشت:

زهرا برایت گریه کرد

مادر نرو، مادر بمان


ناقص نوشت:
ای حضرت لؤلؤ سرشت
در باغ تو احمد چه کشت
یک سیب ریخت بر روی خشت
آمد به دنیا یک بهشت
اسپند دود کن دور سرت

مکه نمی فهمد تو را
دست بردی بالا چرا؟
باز شهر را کردی دعا
ای حضرت خیرالنساء
رحمت شدی چون همسرت

ای حضرت مرجان سرشت
آری خدا در سرنوشت
نام تو را زیبا نوشت
حالا گوارایت بهشت
پر زن ولی بی دخترت


  • میم شین
مادرم این گونه دعا می کند:
اللهم انی اسئلک قوة فی عبادتک ...
قوتی در عبادتت مسئلت دارم
بحث عبادت بحث مفصل و جامعی ست. ساده از آن نگذریم.

...نوشت:
هر سحر به فکر افطار نباشم چه کنم؟
خدا کنه رنگ روزه مون صبغة اللهی بشه و باشه

سحر نوشت:
حالا برای لحظه ای چشم خودت را باز کن
من فاطمه، ام الحسین، از راه دوری آمدم

شب نوشت:
این بار
خار
بی محبت گل داد
گل کاری های وحشی
رمق گل های سرخ پیرهنم را گرفت
  • میم شین