میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۸۸ مطلب با موضوع «رسول الله و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام مجتبی علیهم السلام» ثبت شده است

وقتی یک سطر کار خودش را می کند چرا اطناب
مادرم وضو با آب سرد را دوست داشت
  • میم شین
آمدم بنویسم ولادت نوه تان مبارک
اشتباهی تولد پدرتان را تبریک گفتم

  • میم شین

عده ای ضعف جسمانی را به مادرم نسبت دادند

آی ایها الناس!

کدام زن با ضعف پنج مرنبه باردار می شود

لطفاً دلیل از دنیا رفتنش را اگر می توانید بیان کنید

و می دانم که نمی توانید چون خودتان برچیده می شوید


شب جمعه نوشت:
لطفاً جلوی چشمان مادر پسرش را نزنید و بعد ...
و گریزی برعکس
لطفاً جلوی چشمان پسر مادرش را نزنید...


  • میم شین

تو آن قدر برجسته و والامقام هستی که عده ای با نام تو حکومتداری کردند

حکومت فاطمیان

و تفکرات این حکومت بر اسماعیلیان هم اثر گذاشت و ادامه دار بود

البته داخل پرانتز باید اشاره کنم این دلیل بر مهر تأیید صد در صدی بر این حکومت ها نمی شود

  • میم شین

صد و پنجاه سال نسل به نسل اذان گفتند

شهرتشان شد مؤذن زاده

و من افتخار می کنم که با این شهرت چند سالی در شهر ما ساکن بود(خوش به حال کرج)

چه ارادتی داشت

گاهی در حرم مادر اذان می گفت

بگذریم دیروز سالگرد عروجشان بود


شرح نوشت:
حرم حضرت معصومه حرم حضرت زهراست

اضافه نوشت:
از صبح فکر می کردم چگونه این مسئله را به مادر ربط دهم
ربطش را در دو جا دیدم
یکی ش را نوشتم
یکی ش را می نویسم
به بلال بگویید اذان بگوید
فقط مواظب باشید مادر زیاد یاد احد نیفتد


  • میم شین

دو روز پیش سالگرد عروج شاعری بود

شاعری پر درد

هم درد جسم داشت

هم درد جان

جسمش آخر کاری کرد تا در جوار شهدا دفن شود

جانش بی جان آل الله بود

لااقل یک بار با شعرش غروب جمعه ای آرام گریه کرده ایم

و حالا چند بیت از ایشان برای حضرت زهراش:

 
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا

نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود
 
پس از زهرا علی بی همزبان شد
اسیر امتی نامهربان شد


شادی روح محمدرضا آغاسی فاتحه ای بخوانیم

  • میم شین

شاعری بعد از فتح خرمشهر و در فراق شهید جهان آرا

نوشت

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته

و ذهن من این روزها در این خیال است

چه خوب می شد بعد از بیست و پنج سال

زهرا خلافت پسرعمویش را می دید

  • میم شین

مادرت از ماست

یعنی سجاد از ماست

یعنی ما ایرانی ها با زهرای مرضیه، مادر مهربانت قوم و خویشیم

  • میم شین

جلو جلو نوشت:

روضه را بیشتر از هر چیزی دوست دارم

و حالا روز ولادت روضه ی محض است

پس


اصل نوشت:

السلام علی ساکن کربلا

لطف کنید به فطرس پرشکسته برسانید که سلامم را به کربلا ببرد

و بعد از سلام

اولین روضه را خودت شروع کردی

وقتی برای مادرت خواندی انا العطشان

روضه ات دل سنگ را آب می کند

چه برسد به دل مادر را

و شمر را از این قضیه مستثتی کن

او فقط لحظه ای می لرزد

  • میم شین

سلمان را خواندی

و سلمان اجابت کرد

آمد

خرمای بهشتی اش دادی

و فرمودی

وقتی تناول کردی، هسته هاش را برایم بیاور

و سلمان رفت

غافل از این که میوه ی بهشتی اضافات ندارد

دیدن زهرا و از او گفتن بهانه نمی خواهد

  • میم شین
وقتی دلیل ایجاد فصول باشی
دیگر نیاز نیست که فصل انار باشد
حتی اگر پسرعمویت سبدسبد انار ببخشد
انار با پای نداشته اش می آید
  • میم شین

شب جمعه خدمت استادم رسیدم

در خلال مناجات فرمود

وقتی دعا می خوانی و با دعا مأنوس می شوی

به فیض می رسی

و فیض زهراست

  • میم شین
وقتی کسی خودش اقرار می کند
حرفش می شود سند
می گفت قران را چهارده روایت خوانده
پس او شیعه ی علی است
حدود سه ماهی می شود که برای مادر می نویسم
حالا وقتش شده شعر فخیمی بنویسم:

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قرة العین من ان میوه ی دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

خاطره نوشت:
یادش بخیر وقتی این شعر را کنار گنبد زرین می خواندم

  • میم شین
پیغمبر خدا، حضرت مصطفی این گونه فرمود
نماز نور چشم من است
و همین شد که وقتی خدا نور چشم به او عطا کرد
از او خواست تا نور چشمی بابت نور چشمش به جا آورد

فَصَلِّ لِرَبّک ...
  • میم شین

إقرأ بسم ربک الذی خلق

و پیامبر بخوان به نام خداوندگاری که خلق کرد


رو نوشت نوشت:
مبارک باد زیبا مبعثش که
با إقرا بسم ربک الذی خلق آغاز
با إنا أعطیناک الکوثر بیمه
با الیوم أکملت لکم الدین جاودانه شد
إن شاء الله روزی نغمه ی جاء الحق در تمام عالم طنین افکند

خود نوشت:
چه خوب می شد کنار خدیجه، زهرات هم بود
تا در کنار هم جشن مبعث می گرفتید
چشم بر هم بزنی پنج سال دیگر سومین نفر از پنج تن هم می رسد


  • میم شین
در تقویم های ما این مطلب را نوشتم
و حالا عمل به قولم
و از شما خواهش می کنم نخوانید
و پیشاپیش از مادر سادات عذر می خواهم و دلیلش هم بماند

نوشتم از ابراهیم، برادر مادرم
وقتی از دنیا رفت
رسول خدا گریست
به رسول خرده گرفتند و رسول پاسخ دادند که گریه برای عزیزان از احساسات است
ولی نبایدهایی هم دارد
و حالا لا یوم کیومک یا اباعبدالله
دشت کربلا - بعد از ظهر روز دهم
اولین نفر از بنی هاشم اذن خواست
بی معطلی اذن داده شد
فقط چند قدم پیش رویم قدم بزن
قدم زده شد
جلوه نبوی کار دست سپاه دشمن داد
جلوه ی علوی کار دست، علی داد
و بعد از کام در کام نهادن و خوردن تشنگی بابا
بگذریم و علی شد ارباً اربا
و بگذریم
پدر می رسد از راه
با آه
نه اشتباه نوشتم
پدر می افتد در راه
با صیحه
1.ولدی
2.ولدی
3.ولدی
4.ولدی
5.ولدی
6.ولدی
7.ولدی
و کم کم همراه خارج شدن دم از بدن علی ش
جان از بدن خودش هم به در می شود
لخته های خون داخل دهان را جابه جا می کند
و التماس می کند
فکرش را بکن امام التماس به مأموم کند
و می خواند
انار دانه دانه ی بابا، بگو پدر...
تو هم ذوالقرنین شدی مثل بابایم
کوتاه کنم

و سری هم به مدینه بزنم
وقتی امام به مأموم التماس کرد
و آن جا مأموم چشم گشود...
  • میم شین
بازهم توی تقویم ما نوشته نشده بود
دیروز علی بن ابی طالب خیبر را با آن احوالات که شنیده ای گشود
و دیروز غنیمت به دست آمده را رسول به بتول بخشید
باغ فدک را...

روضه نوشت:
موسای زهرا مثل مادرش طعم فدک که هیچ طعمِ زندگی در کنار فزندانش را هم نچشید
چقدر مثل مادرش دعا می خواند
خلّصنی ...
و امروز از این دار فانی خلاص شد
و امروز برایش خواهند خواند
این امام شیعیان است
امام روی تخته پاره
بازهم خدا رو شکر تشییع شد
و خدا رو شکر کفن هم داشت
و خدا رو شکر
راستی بگویید قبل از آوردن جنازه زنجیرها را باز کنند تا جسم نحیف امام بیشتر به چشم بیاید
راستی جسمش هم مثل مادرش شده...

روضه ی طوفانی تر بماند برای فردا، لطفاً روضه ی این شب جمعه ی میم شین را نخوانید.هیچ کس دعوت نیست برای فردا

دل نوشت:
بُشر نیستم
ولی شبی در حرمت پابرهنه بودم
  • میم شین

چند روزی می شد که پدر طعامی نخورده بودند

در خانه هم طعامی نبود

به خانه ی زهراش رفتند

طلب غذا کرد

و زهراش شرمنده شد که عذایی برای پدر ندارد

و پدر رفتند

و زهراش غمگین

و در خانه به صدا درآمد

و قرص نانی و تکه گوشتی برایش آوردند

و زهراش خود را مقدم به پدر نداست

و حسنینش را راهی کرد تا پدر را صدا بزنند

و از طعام نوش جان کردند

و زهرا گفت این طعام از خدایی است که به هر که بخواد روزی بی حساب می دهد


  • میم شین