میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۳۸۸ مطلب با موضوع «رسول الله و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام مجتبی علیهم السلام» ثبت شده است

چند روزی است با نمازهایم حال خودم را هم می گیرم
چه برسد به خدایم
امروز یادم افتاد مشکل فراموشی در تربت حسین است
بازهم خداوندگار را شاکرم تسبیخات حضرت مادر را دارم

صرفاً نوشت:
صرفاً برای این می نویسم که یادآوری کرده باشم
وگرنه مخاطبین میم شین بهتر از هرکسی می دانند
که از عوامل قبولی نماز
یکی تربت حسین است
ویکی تسبیحات مادر حسین
  • میم شین

اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک.

بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی‌اش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.

و چقدر زیباست اگر بدانی در این صلوات از پسرش، امام زمان ما هم یاد شده

راز مادر مهدی ست


روضه نوشت:
مادر پشت در نه شوهرش را خواند
نه پدرش را
نه
نه
نه
و فقط مهدی را صدا زدند
  • میم شین
تقویم های ما خیلی چیزها رو ندارند
و بگذریم
چند روز پیش پسری از پیامبر به نام ابراهیم در کودکی جان داد
و پیامبر چقدر برایش گریه کرد
و بسنده کنم به همین که خوب شده پیامبر زودتر از زهرایش از دنیا رفت
وگرنه همسایه ها که نه عالمی گریان می شدند

ادامه نوشت:
تقویم های ما یک روز خاص را روزی نشان می دهند
روز ظهور پسر فاطمه

بیشتر نوشت:
روضه ی بیشتر این قضیه بماند برای شب جمعه

پیشاپیش درخواست می کنم که روضه ی این شب جمعه ام را نخوانید

  • میم شین

پدرش می فرمود

هرکس برای دخترم صلوات هدیه بفرستد

خداوندگار از او می گذرد

و در این گشت و گذارِ ربوبی، او را به من در بهشت ملحق می کند


اللهم صل علی محمد و ال محمد

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّ المتودغ فیها بعدد ما احاط به علمک

  • میم شین
از وقتی پسر بزرگت به برادرش فرمود لا یوم کیومک یا اباعبدالله باب گریز روضه باز شد
و شب جمعه ای دوباره رسید
و پای من به کربلا نرسید
پس روضه ای می نویسم
شاید که شما به گوش حسینتان برسانید
روزهای دوشنبه و پنج شنبه به سراغ قبر شهدا می رفتی
و عمویت را صدا می زدی
و دردهای دلت را به گشو عمو می رساندی
(قرار نیست روضه ی مادر بنویسم، بسنده می کنم تا همین جا)
و نیم قرن بعد فاطمه ای دیگر ظهور کرد
پای رفتن نداشت
پس به زور شلاق عمویش با سر آمد
و درد های دلش را ...
با رخصت از آقای انجوی نژاد که کمی دست بردم توی شعر زیباشون
بی حیا کِی بخت من پا می دهد
کودک و سیلی چه معنا می دهد
هرچه می خواهی بزن اما چرا
چکمه هایت بوی بابا می دهد

  • میم شین
دوستم سفارش کرد ساده بنویسم
فارغ از ادبیات
و من یادم آمد حرف های سیدحمیدرضا برقعی
"بدون فن غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است، شعر من ساده ست"
 و حالا بدون هیچ فنی و با حال خوش می نویسم
مادر

عذر نوشت:
مطلب شب گذشته حدودآ هجده ساعت اشتباه بود و بعد ویرایش شد

ادامه نوشت:
خیلی خوب است در زمره ی رجبیون بودن
ولی دوست تر دارم وقتی ندا دادند کجایند فاطمیون؟
من هم جواب دهم و جای خودم را اعلام کنم
لطفاً مرا آرزو  به دل نگذارید

خواهش نوشت:
برایم دعا کنید تا مادر مرا پسرم بخواند و ...

تشکر نوشت:
ممنون از همه ی کسانی که مرا با نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود راهنمایی می کنند
خواستم اسم ببرم دیدم باید کل پیوندهام رو بنویسم
به پیوندهام رجوع شود
  • میم شین

با کسب اجازه از خودش

و با دعوت از اشک

می نویسم از:

حسن فقط هفت سال میم کم داشت


ادامه نوشت:

میم مثل خود مثل

میم مثل میم شین

میم مثل من که برای مادر می نویسم

میم مثل مادر

میم مثل محسن

میم مثل میخی که

  • میم شین

خواستم صبر را معنا کنم

دیدم ریشه های این گیاه تلخ وقتی جان گرفت که زینب در خواب دید که در طوفان به هر جای درخت متمسک شد، جدا شد

تلخیِ صبر برای آن دوران است

و حالا صبر چیزی الّا جمیلا نمی شود


زیاده نوشت:

خوب از مادرت درس ولایت مداری گرفتی

راستی روز معلم برای مادرت چه تحفه ای بردی؟

شنیده ام که برای مادرت ام البنین سپر بردی

و برای مادرت زهرا ...

پیراهنی نمانده بود...


شعر نوشت:

شعرش تازه ی تازه ست


سلام من به تو بانو، به تو بانوی زیبایی

ندیدی جز تجلی را، ندیدی جز جمیلایی

تو هم مجنونی و لیلا، تو هم فرهاد و هم شیرین

تو شادی آفرین هستی، دلیل حظ دنیایی

تو زیبابینی و زیبا، تویی زینتگه زیبا

درونت جلوه گر شد دین، تویی یک فرد رویایی

تو خطبه خواندی و انگار پدرجان خطبه می خواند

زبانم الکن از تشبیه، تو همچون مرغ مینایی

یکی خواندت تو را حوّا، یکی گفتنش تویی ساره

یکی مریم تو را خواند و یکی هم گفت زهرایی

برو شاعر سر اصلش، بگو از لحظه ی وصلش

کنار باغ گل بود و کنار حس تنهایی

دلش با روضه همسو شد، خیالش رفت،تا کوفه

شنیدش صوت قرآن را، عجب قاریِ قَرّایی

***

برو زینب نمان اینجا، اماان از مردم اینجا

برو زینب همین حالا، به یاد کربلایی ها


  • میم شین

نمی دانم چرا

ولی اعتکاف مرا یاد انسان و انسانیت می اندازد

آن جا که سه روز، افطارت اهدای غذا به مسکین و اسیر و یتیم بود


زیاده نوشت:
یاد لب عظشان حسینت هم افتادم


  • میم شین

و تو کلاس درس برقرار کردی

و با این برقراری همه آرامش و قرار را از بر کردند

حیف زود از حافظه شان رفت

مادر که معلم بودی، روزت با تأخیر مبارک

  • میم شین

با اجازه ی مادر از پدر می نویسم

خوب شد هنگامه ی تولدت با تَرَک آشنا شدی

روضه اش با خودت

مادر جان تولد پسرعمویت مبارک

  • میم شین

شب جمعه

مادر

کربلا

و برایت روضه ای که شب ولادت علی اصغر نشد را می نویسم

3.

سکوت

سه شعبه

و

برابری اصغر با عباس

2.

خواستند علی سیراب شود

پدر را آب کردند

1.

هنوز به عیوق می رسد

فریاد تلظی علی

لطفاً

برسانید به مادر

این خبرِ خونیِ تلخ را

تا علی

با عمویش1

برادر شود

1. حضرت محسن

  • میم شین

نمی دانم
ولی
یکی گفت و یکی نوشت
که فاطمه، خود رسول الله است
چندی بعد
یکی دیگر آمد و گفت و نوشت
که این به آن می ماند
و همین طور آمدند و گفتند و نوشتند
و من امدم و می گویم و می نویسم
که جواد الائمه چقدر شبیه زهراست
با سن کم به امامت رسید
و با سن کم از دنیا رخت بربست
و راستی دلیلش چیزی به جز مشت های گره کرده و بغض های درگلو مانده و اشک های جاری شده برای مادرش نبوده و نیست
ولادت پسرتان مبارک مادر


اضافه نوشت:
خدا همین یک جواد را به رضا هدیه داد
و خدا همین یک فاطمه را به پیامبر هدیه داد
و چقدر این دو به خاطر فرزندآوری شان طعنه شنیدند


بیشتر نوشت:

ولادت کوچکترین علیِ حسینت مبارک

راستی 6 ماه بیشتر مهمان دنیا نیست

روضه اش بماند برای بعد، ایام شادی را اشک آمیز نکنم بهتر است

  • میم شین

قریش فاطمه را به خاطر داشتن همسری تهی دست طعنه می زد

فاطمه فراروان گریست

و رسول دلیل را جویا شد

و راه تسکین غم های زهرا را بهتر از هر کسی می داند

پس زبان به کار شد ( = معادل جدید از دست به کار شدن)

و گفت از مناقب علی

گفت از کمال علی

و گفت از علم و حلم علی

و گفت از شجاعت علی

و گفت

و گفت

و گفت

و به قول سعدی ما هنوز در اول وصف تو مانده ایم

  • میم شین

فاطمه به علی این گونه خود را معرفی کرد

من میوه ی دل رسولم

عضوی از اعضای پیامبرم

شاحه ای از شاخه های نبوی هستم

و احمد مختار به غیر از من فرزندی ندارد


شرح نوشت:

اصلاً معنای بضعة منّی همین است

راستی این بخشی از ملاطفه ی کلامی بین علی و زهرا است که تا به حال نشنیده بودم و نخونده بودم

ان شاء الله کم کم می نویسمش

  • میم شین

مادر به پدرش عرضه داشت

ای رسول خدا حمد از آن خداوندی است که نعمت های کثیری به ما ارزانی داشته

و من شکرگزاز این نعمات هستم

پس خداوند آیه 5 ضحی را نازل نمود

و لسوف یعطیک ربک فترضی

و البته به زودی پروردگارت ( آن قدر ) به تو عطا کند که خشنود شوی.


اضافه نوشت:

نوشتم مادر به پدرش

و شنیدم که پدر به دخترش می گفت مادر...


  • میم شین

جبرئیل خبر آورد

و چیز عیان را بیان کرد

و به رسول خد عرضه داشت

که زنی به متانت و وقار و سنگینی زهرا نیست

فقط از این در شگفتم که این روایت را زنی به نام عایشه نقل کرده است


غم نوشت:

بزرگ زن عالم بودن بزرگترین دردها را هم دارد دیگر

  • میم شین
کوثری
و مثل کوثری1، روضه ای
و تو معنای انسان در فجری که قدرش را باید از لؤلؤ و مرجان شناسی چون حضرت ارحمان پرسید

1. نام روضه خوان امام خمینی
  • میم شین