یک شب فقدان پدر
باعث شد سر به هوا شود
فقط نگاهش به نیزه بود
- ۰ نظر
- ۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۸
یک بار جای رباب
یک بار جای نجمه
یک بار جای سکینه
یک بار جای کلثوم
یک بار جای رقیه
یک بار جای سجاد
یک بار جای باقر
و این ماجرا این روزها در حال تکرار است برای زینب
کتک خوردن را می گویم
چقدر شباهت عجیبی است بین عباس و علی اصغر
هر دو مجروح تیر سه شعبه
و هردو سر را بر روی نیزه بستند
یعنی عباس=علی اصغر
to be or not to be, but now where are you
دلم تنگ پدر شده پس پدر کو؟
to be or not to be, when will you come back?
میاری از سفر سوغا النگو
earing, o' father not say about ring
که دشمن آمد و انگشترت کو؟
looking my face, father! یک بار دیگر
چه آمد بر سرم در آن هیاهو
زیر باران رقیه تنها شد
اتفاقی مقابلش رخ داد
وسط کوفه ناگهان انگار
چادرش از سرش زمین افتاد
***
اشک ها روی رخ غلطیدند
مغجرش به روی دست غبار
قبلاً این صحنه را نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
***
آه سردی کشید حس کردم
کوفه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
مادر پیرترش رسیده از راه
***
گفت آرام باش چیزی نیست
به گمانم پریدنی هستی
دست خود را به روی سر بگذار
به گمانم کشیدنی هستی
***
بدنش را تکاند با سیلی
موی او را کشید با خود برد
پیش چشمان بی تفاوت زجر
دخترک بغض خود را می خورد
***
و مجدد به کاروان برگشت
یا علی گفت از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت شام
زیر باران رقیه تنها شد
روزی علی بن ابی طالب در دوران کودکی بند قنداقه اش را پاره کرد
روزی علی بن الحسین در دوران کودکی بند قنداقه ...
علی اصغر را در فرهنگ لغت عاشورا بررسی کنی
معنی می دهد
بزرگترین علی شش ماهه