میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۲۴۳ مطلب با موضوع «کربلایی ها» ثبت شده است

سر به زیر بود
یک شب فقدان پدر
باعث شد سر به هوا شود
فقط نگاهش به نیزه بود
  • میم شین
با چه زحمتی مادرش خود را از مدینه به کوفه رساند
خدا کند برگردد
و ماجرای شام را نبیند
  • میم شین

یک بار جای رباب

یک بار جای نجمه

یک بار جای سکینه

یک بار جای کلثوم

یک بار جای رقیه

یک بار جای سجاد

یک بار جای باقر

و این ماجرا این روزها در حال تکرار است برای زینب

کتک خوردن را می گویم

  • میم شین
پیش غذا
سنگ
شام
مرگ
  • میم شین

چقدر شباهت عجیبی است بین عباس و علی اصغر

هر دو مجروح تیر سه شعبه

و هردو سر را بر روی نیزه بستند

یعنی عباس=علی اصغر

  • میم شین

وقتی رفت بالای نیزه

همه فهمیدند

حسین از همه سرست

  • میم شین
وقتی شام کوفیان سنگ باشد
شام شامیان چه می شود
هــــــــــــــــــــــــلهلـــــــــــــــــــــــــه
  • میم شین

عباس آب خواست

آبش کردند

  • میم شین
هجده سر زیبا روبرویش گذاشتند
تا چیزی به زبانش نیاید جز زیبایی
  • میم شین
این روزهای کاروان یعنی
کار کاروان از کار گذشته
  • میم شین
درد
در
دلِ
زینب
درد فراق از زیبایی ها بود
  • میم شین

to be or not to be, but now where are you

دلم تنگ پدر شده پس پدر کو؟

to be or not to be, when will you come back?

میاری از سفر سوغا النگو

earing, o' father not say about ring

که دشمن آمد و انگشترت کو؟

looking my face, father! یک بار دیگر

چه آمد بر سرم در آن هیاهو

  • میم شین

زیر باران رقیه تنها شد

اتفاقی مقابلش رخ داد

وسط کوفه ناگهان انگار

چادرش از سرش زمین افتاد

***

اشک ها روی رخ غلطیدند

مغجرش به روی دست غبار

قبلاً این صحنه را نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

***

آه سردی کشید حس کردم

کوفه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

مادر پیرترش رسیده از راه

***

گفت آرام باش چیزی نیست

به گمانم پریدنی هستی

دست خود را به روی سر بگذار

به گمانم کشیدنی هستی

***

بدنش را تکاند با سیلی

موی او را کشید با خود برد

پیش چشمان بی تفاوت زجر

دخترک بغض خود را می خورد

***

و مجدد به کاروان برگشت

یا علی گفت  از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت شام

زیر باران رقیه تنها شد

  • میم شین
بنی اسد به داد فرزندان اسد الله الغالب رسیدند
  • میم شین

روزی علی بن ابی طالب در دوران کودکی بند قنداقه اش را پاره کرد

روزی علی بن الحسین در دوران کودکی بند قنداقه ...

  • میم شین

علی اصغر را در فرهنگ لغت عاشورا بررسی کنی

معنی می دهد

بزرگترین علی شش ماهه

  • میم شین

با سه شعبه دل شیعه به درد آمد

  • میم شین
بابا جون ببخشید
دارم من سوالی
عمو برمی گرده
دست پر یا خالی؟
***
بابا رفتی بالا
کجاس پیکر تو؟
یه وقت تو نپرسی
کجاس معجر تو؟
***
به زور معجرم رو
کشید و هولم داد
تا من گریه کردم
سرم باز کشید داد

  • میم شین