میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه

۲۴۳ مطلب با موضوع «کربلایی ها» ثبت شده است

ایراد مثل همیشه فراوون داره ولی

زیر باران اربعینِ عشق
یاد دست های سقا بودم
یاد اشک های طفلان حرم
یاد التماس دریا بودم
***
که به دامان او چنگ می زد
که بیا و دامنت پر گل کن
یک سبد گل به رنگ نیلوفر
دامنت را بیا و پر گل کن
***
دامنت پر ز عطر نیلوفر
بوی یاس از کجا می آید
چشم تو شد به چشم گل روشن
خون شوق با اشک ریخت شاید
***
زیر باران که برگ ها  می ریخت
فصل پاییز و اربعین آمد
من که شاعر نیستم مقبل جان
آسمان بازهم زمین آمد
  • میم شین
اربعین یعنی
یه سن چهل نزدیک می شوی ولی اربعین کربلا را ندیدی

  • میم شین

این همه اشک سحر کز رخ من می بارد
اجر صبری است کز آن معجر سرخم دادند

  • میم شین

عین ابتدایی او هم چشم است هم چشمه

بای او بوسه هایی است که پنج امام بر دست های او کاشته اند

الف او را چه با مد بخوانی و چه بی مد نشانی از قد و قامت بی انتهای او دارد

سین او سوزی است از سینه که اگر رها شود دشتی را سوران و بریان می کند

این ها رباعی عباس بود

  • میم شین

سجاد بوی سجده و دعا می دهد

راستی امام دعا دوست داشتی پسرهایی مثل حسن و حسین داشتی تا برایشان دعای تعجیل وفاتت را میخواندی که آمین بگویند؟!

  • میم شین

حالا می توان قد خمیدگی ها را مقایسه کرد

نفر اول: حضرت صدیقه به خاطر غم های وارد شده در مدینه

نفر دوم: حضرت رقیه به خاطر غم های وارد شده از درد فراق پدر و برادران

نفر سوم: حضرت رباب به خاطر غم های وارد شده از درد از دست دادن پدر و فرزند

نفر چهارم: حضرت نجمه به خاطر غم از دست دادن نوجوانش

نفر پنجم: حضرت لیلا به خاطر از دست دادن غم جوانش

نفر پنجم: حضرت ام البنین به خاطر از دست دادن چهار پسرش به انضمام امامش

نفر ششم: حضرت زینب به خاطر همه ی موارد فوق

راستی حضرت صدیقه فرزندی می خواست داشته باشد که عده ای نگذاشتند...

  • میم شین
لباس مشکی من را بیاورید
شاید مرهمی باشد برای داغ دل حضرت زهرا
ما قول می دهیم برای کشته ی اشک خودمان را در اشک ها بکشیم
برایمان دعا کنید
  • میم شین
اعتراف می کنم
بی سوادم
وقتی نوشت کوثر
اشباهی خواندم
کو  سر؟
  • میم شین
حدود دو ماه از این غزل سپیدم می گذره
حالا تقدیم به نگاه شما:
قدم زن پیش بابایت، قدم زن حظ کند بابا
قدش تا می شود اما برو میدان همین حالا
تو ذوالقرنین بابایی و مثل حیدری اکبر
تو اشبه به رسولی و شبیه مادرم زهرا
تو با رخش عقابی ات برو سوی دل دشمن
رجز با مهربانی گو، بخوان تو از بشیرا، یا
نذیرا را علی گونه بخوان شاید به خود آیند
و حیف آن ها نمی آیند، امان از کینه ی اعدا
در این دنیای بی رحمی که خوبی را نمی فهمد
کجا مجنون شود قلبی برای جان یک لیلا
و من قافیه کم دارم در این شعر غزل گونه
بیا قالب به هم ریز و بکن تقطیع شعرم را
***
و حالا که حرف از تقطیع شد
با شمشیر به جان شعرم می افتم
سپید می نویسم
خونی
با قافیه ی ارباً اربا

  • میم شین

مادرم این گونه دعا می کند:

و زدنا لک شکراًو الیک فقراً و فاقه و بک عمّن سواک غنیً و تعففاً

و در این دعا

از خدا زیادی شکر می خواهی

فقر به حضرتش را طلب می کنی

چشم پوشی به واسطه ی او از غیرش را مسئلت داری


رقیه نوشت:
جای گل همیشه باغه
افتادم از روی ناقه
یه نفر با تبر اومد
برا گل نمونده ساقه
***
تو کجا بزم شراب و
امون از دل رباب و
هی می گفتم عموجون کو
این سؤال بی جواب و
***
با لگد جوابمو داد
دل من بابا رو می خواد
بابامو برام بیارید
یا بگید به مرد جلّاد
***
که رقیه سر نمی خواد
دیگه چشم تر نمی خواد
یا بابا با تن بیارید
یا بابا بی سر نمی خواد


  • میم شین

بی بی بی حرم را در قم خواستم ببینم

قسمت نشد

من نمی گویم

بروید سراغ شهاب الدین مرعشی نجفی


روضه نوشت:

حالا که قم نشد

دلم می رود کربلا

تو

تنور

نور

و خولی

همچنان بی ایمان ماند

  • میم شین
این روزها در تقویم نوشته شده ولادت بی بی رقیه
همان فاطمه ی صغیره، فاطمه ی ثانی
همان سه ساله ی پیر
همان سه ساله ی بی هم بازی
و روز آخری دختری آمد برای هم بازی شدن با او
و حیف رقیه در گنجشک پر بازیِ خودش با گنجشک ها پریده بود
راستی بی بی لفظ مقدسی است
احیاناً اگر کارت بازی می کنید به آن پرنسس، بی بی نگویید

وقتی شباهت بین دو نفر زیاد باشد دیگر نیاز نیست از مادر نوشت
با این حال ولادت نوه شان مبارک
  • میم شین

مادرت از ماست

یعنی سجاد از ماست

یعنی ما ایرانی ها با زهرای مرضیه، مادر مهربانت قوم و خویشیم

  • میم شین
در تقویم های ما این مطلب را نوشتم
و حالا عمل به قولم
و از شما خواهش می کنم نخوانید
و پیشاپیش از مادر سادات عذر می خواهم و دلیلش هم بماند

نوشتم از ابراهیم، برادر مادرم
وقتی از دنیا رفت
رسول خدا گریست
به رسول خرده گرفتند و رسول پاسخ دادند که گریه برای عزیزان از احساسات است
ولی نبایدهایی هم دارد
و حالا لا یوم کیومک یا اباعبدالله
دشت کربلا - بعد از ظهر روز دهم
اولین نفر از بنی هاشم اذن خواست
بی معطلی اذن داده شد
فقط چند قدم پیش رویم قدم بزن
قدم زده شد
جلوه نبوی کار دست سپاه دشمن داد
جلوه ی علوی کار دست، علی داد
و بعد از کام در کام نهادن و خوردن تشنگی بابا
بگذریم و علی شد ارباً اربا
و بگذریم
پدر می رسد از راه
با آه
نه اشتباه نوشتم
پدر می افتد در راه
با صیحه
1.ولدی
2.ولدی
3.ولدی
4.ولدی
5.ولدی
6.ولدی
7.ولدی
و کم کم همراه خارج شدن دم از بدن علی ش
جان از بدن خودش هم به در می شود
لخته های خون داخل دهان را جابه جا می کند
و التماس می کند
فکرش را بکن امام التماس به مأموم کند
و می خواند
انار دانه دانه ی بابا، بگو پدر...
تو هم ذوالقرنین شدی مثل بابایم
کوتاه کنم

و سری هم به مدینه بزنم
وقتی امام به مأموم التماس کرد
و آن جا مأموم چشم گشود...
  • میم شین

الانسان حریص علی ما مُنِع
آدمی به آن چه منع شود، حریص می شود
حدیث را جدّتان فرمودند
حالا حدس بزنید که چه می خواهم بنویسم
مرا منع کردی
مانعم شدی
و من حریص تر شدم به کربلا
***
راستی چقدر دوست دارم دیکته بنویسم و تو بگویی کربلا و من اشتباه بنویسم کربلا را
و بعد برای تنبیه بگویی هزار بار از کربلا بنویس
و من گریه بریزم از تنبیه تو
آقا! اجازه
می شود تا رسیدن به کربلا، فقط بنویسم کربلا
من حریص شده ام

 

 

 

 

 

  • میم شین
اگر دیروز می نوشتم مناسب شب ولادت نبود ولی حالا بی پروا می نویسم

خبر رسید به علی1 که قبای مردی به لباس زنی در بازار خورده
نمی دانید به علی چه گذشت از شنیدن این خبر
و اما

نه هنوز صبور باشید

یک علی2 دیگر خیلی گریه می کرد
ابوحمزه روزی پرسید که چرا این قدر گریه می کند
و گفت که شهادت افتخار ماست
اما

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

1.علی بن ابی طالب
2. علی بن الحسین

  • میم شین
زینب زینت اب به دنیای پا نهاد
به دنیا آمد تا نشان دهد در اوج مصائب می توان نگاه زیبا داشت
می توان در غم ها به جمال ها رسید
می توان در مرگ ها به جمیل ها نایل آمد
این ها توانایی های یک بانوی مجلله و مخدره ست
این ها دارایی هایی است که عقیله ی بنی هاشم داشت
این ها همه افتخاراتی است که به این بطله و قهرمان رشته ی صبر اعطا شد
ولادتش مبارک

راستی این نوزاد در آغوش حسین آرام می شود
دست کسی دیگر ندهیدش لطفاً
  • میم شین
به ذهنم آمد، به صفحه می بخشمش

تعریفی از سایه: اگر جسم کدری در مقابل منبع نوری قرار گیرد در پشت جسم محوطه ی تاریکی بوجود می آید که به آن سایه می گویند.
و این قصه و داستان نیست

قرن یک هجری سال یازدهم دل های کدری رفتند زیر سایه بان1
و نوری با انوار دیگر پشت ابرها رفتند
به تعریف سایه برگردیم
اهل آن سایه بان در پشت خود محوطه ی تاریک ایجاد کردند که آن تاریکی از پشت به جلو هم آمد
و نور همچنان پشت ابر است

1. سقیفه
امام ابری


  • میم شین