آرام شدم

چه شیرین می شود دیدار

بعد از گذشت چند روز

آرام می شوم همین

دوری و دوستی

دوری و دوستی کشک است
و کشک پر از خاصیت است
قدر کشک را بدانیم
قدر هم را در دوری ها می توان فهمید

سوالات من

سوال های بی جواب مرا پاسخ دهید
به چه دلیل به شما بی بی می گویند؟
کدام مصیبت برای شما بیشتر دردآور بود؟
راستی بعد از شهادت پیامبر چه گذشت؟
سؤال زیاد هست اما این را بدانم کافیست
پسر شما فرزند رسول خدا نبود؟

راز

راز "نی لو" رفت
از جدایی شکایت کرد

شرح سفر

شرح مختصری از سفر مشهدم

ضعف های شعر رو نادیده بگیرید

در این مشهد که من رفتم

هوا ناجور سوزان بود

میان فصل پاییزیم

ولی گویی زمستان بود

***

دلم دستش رها گشت و

دلم در تاب و در تب بود

زمان اولین دیدار

همان روز و همان شب بود

***

کربلا آمدن

رسولان زیادی به کربلا آمدند البه در حیاتشان
ولی مادر ما بد از حیاتش به کربلا آمد
و ای کاش ...

امام سجاد

سجاد بوی سجده و دعا می دهد

راستی امام دعا دوست داشتی پسرهایی مثل حسن و حسین داشتی تا برایشان دعای تعجیل وفاتت را میخواندی که آمین بگویند؟!

وابستگی

وابستگی یعنی
وا ندارد
زندگی ات بستگی به کسی داشته باشد می فهمی

رایحه

هم رنگ گرفتم هم بو
چند روزی همنشینی با گل این اثرات را دارد

مقایسه خمیدگی ها

حالا می توان قد خمیدگی ها را مقایسه کرد

نفر اول: حضرت صدیقه به خاطر غم های وارد شده در مدینه

نفر دوم: حضرت رقیه به خاطر غم های وارد شده از درد فراق پدر و برادران

نفر سوم: حضرت رباب به خاطر غم های وارد شده از درد از دست دادن پدر و فرزند

نفر چهارم: حضرت نجمه به خاطر غم از دست دادن نوجوانش

نفر پنجم: حضرت لیلا به خاطر از دست دادن غم جوانش

نفر پنجم: حضرت ام البنین به خاطر از دست دادن چهار پسرش به انضمام امامش

نفر ششم: حضرت زینب به خاطر همه ی موارد فوق

راستی حضرت صدیقه فرزندی می خواست داشته باشد که عده ای نگذاشتند...

سرما بی سرما

سرد بود

ولی در کنار امامی که برایت دین آورده، باشی

و در جوار او با کسی باشی که نیم دینت را مدیونش هستی مگر سرما حس می شود

ممنون امامم و همسرم هستم

جاخالی

اگر من و امثال من اجازه دهند
حال مشهد همیشه خوب است

---

جاتون خیلی خیلی خالی

ملک تو

قلبم مال من است
ولی آنجا برات کاپیتالاسیون نوشته اند

اسارت

ابوحمزه ثمالی را خبر کنید تا بپرسد که چرا امام سجاد می فرمود که ای کاش از مادر زاده نشده بودم

پرواز به سمت هشت

شب هشتم

پرواز می کنم به سمت هشتمین امام

دهم محرم

به خاطر درهم چقدر در هم شد...
علامه ی بحرالعلوم می گفت عاشورا دوشنبه اتفاق افتاد
دلیلش را از مادرش بپرسید

نهم محرم

عباس قطره قطره مثل مشکش آب شد

آن قدر آب شد تا مادر آب ها کنارش آمد

هشتم محرم

انار دانه دانه ی بابا بگو پدر

و شاید یاد آن لخظه ای بود  که التماس مادر می کرد تا شاید دوباره جوابی بشنود