زا مثل زهرایی که هنوز هم در تاریکی های شهر پرنور ما می درخشد
- ۱ نظر
- ۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۱:۳۵
زا مثل زهرایی که هنوز هم در تاریکی های شهر پرنور ما می درخشد
فا مثل فاطمه ای که فرق دارد با همه ی زنان عالم
دلیلش را باید از زنان پرسید
راستی برای مادر پیاده روی سخت است
برسانید این مهم را به سواره های مسیر نجف تا کربلا
این همه اشک سحر کز رخ من می بارد
اجر صبری است کز آن معجر سرخم دادند
عین ابتدایی او هم چشم است هم چشمه
بای او بوسه هایی است که پنج امام بر دست های او کاشته اند
الف او را چه با مد بخوانی و چه بی مد نشانی از قد و قامت بی انتهای او دارد
سین او سوزی است از سینه که اگر رها شود دشتی را سوران و بریان می کند
این ها رباعی عباس بود
کم می نویسم
هم شما ببخشید
هم مادرم که خودش می داند دلیل کم کاری هایم را