میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه
این روزها در تقویم نوشته شده ولادت بی بی رقیه
همان فاطمه ی صغیره، فاطمه ی ثانی
همان سه ساله ی پیر
همان سه ساله ی بی هم بازی
و روز آخری دختری آمد برای هم بازی شدن با او
و حیف رقیه در گنجشک پر بازیِ خودش با گنجشک ها پریده بود
راستی بی بی لفظ مقدسی است
احیاناً اگر کارت بازی می کنید به آن پرنسس، بی بی نگویید

وقتی شباهت بین دو نفر زیاد باشد دیگر نیاز نیست از مادر نوشت
با این حال ولادت نوه شان مبارک
  • میم شین
گلیمش کوچک
دست و پاش دراز
با پا به در
با دست به سر
و این شد که مادر
رهسپار شد به سرای دیگر

نمی دونم چرا ولی کم میارم روضه می نویسم
توجه کردین چقدر کم میارم
***
اصلاً من کم دارم
هم خودم
هم تو را
و می رسم
روزی آن قدر به خودم
تا برسم
و تو بچینیَم
ان شاء الله

عذر و تشکر نوشت:
عذر بابت این که نمی رسم به دسوتانم بابت مشغله سر بزنم، ببخشیدم
تشکر بابت لطفتون که با جود بی لطفی حقیر، بنده نوازی می کنید
  • میم شین

چند روز پیش برای دوستم نوشتم از اذن دخول امام رضا

چقدر با اجازه گرفتن از او ناخواسته اشک ریخته ام

سلامم را با اشک ها جواب می دهد

صدایم روی می شنود

مرا می بیند

و بگذریم

این خانواده همه شان نور واحدند

و وقتی اذن می گیری از خدا و رسول رخصت برای ورود می خواهی

و هربار می خوانم یاد وقتی می افتم که بی اجازه قصد ورود به خانه ی پسر عموی مادر را کردند...


خودشیرینی نوشت:
برادر و دوست عزیزِ یازهرایی ام
جناب آقای شمسایی زیارت قبول
کربلا نصیبتان شود ان شاء الله


  • میم شین
چه زیبا
وقتی در دولتِ مهدی
بزگترین کار عمرانی
بشود ساخت حرم مادر

لطفاً نوشت:
کتاب "و تو می آیی" استاد علی صفایی رو لطفاً بخونید

روضه نوشت:
سه نقطه
این روهم بخونید روضه ست
سروده های علی اکبر لطیفیان
  • میم شین

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

و با این بیت یاد بیتی از حافظ می افتم

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

و حالا تو می روی

او می رود دامن کشان

من زهر تنهایی چشان

و چقدر شبیه به مادرت هستی

آن قدر شبیه که در یک روز پا به این دنیا گذاشتید

و چقدر تلخ که شما هم فرج را مثل مادر در رفتن می دیدی

و خودت گفتی که

انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم

روحت شاد روح خدا


راستی چقدر با یکی دو بیت از بالا برای مادر باران شدم


  • میم شین
امام عصر
دختر رسول خدا برای من سرمشقی نیکوست

خود نوشت:
خوشحالم
نامم مهدی ست
نام پدرم حسن
و نام مادرم فاطمه
فقط در ظاهر شبیه آقایم

لطفاً نخوانید
روضه نوشت:
خوب شد آثار بارداری در مادرتان پیدا نبود
وگرنه خلیفه ها و غلام ها زیادند برای لگد زدن
 و آن وقت مثل محسن با مسمار در سینه ی مادرتان قاب می شدید و می ماندید
الحمدلله که یک محسن بیشتر نیست
الحمدلله که یک حسین بیشتر نیست
و آجرک الله که صبح و شام برای جدتان گریه می کنید
لطفاً روضه ی روز ولادتتان مجازی ها را در حقیقت دعا کنید
مادر دوست ما هم بد حالش بد است
التماس دعا
  • میم شین
این عنوان آشنا را شنیده ایم
با یک گل بهار می شود
حجت این کلام مادر حضرت حجت است
کوثر

من نوشت:
فردا شب روضه ای خواهم نوشت
لطفاً روضه ام را نخوانید
پیشاپیش از من گفتن بود
  • میم شین
عیبی ندارد
وقتی دوستم گریه کن زهراست یعنی مطلب مادرانه ست.
مادرش مریض شده و بیمارستان پذیرای او شده است.
لطفا دعایش کنید
  • میم شین

تو جوری فرزندانت را بار آوردی که دنبال آدم خوب هستند

حالا فرق ندارد که آن نفر عرب باشد یا عجم

و آن عجم از ایران باشد یا از روم

مادر بابت این نوع تربیت ممنون

  • میم شین
وقتی یک سطر کار خودش را می کند چرا اطناب
مادرم وضو با آب سرد را دوست داشت
  • میم شین
آمدم بنویسم ولادت نوه تان مبارک
اشتباهی تولد پدرتان را تبریک گفتم

  • میم شین

عده ای ضعف جسمانی را به مادرم نسبت دادند

آی ایها الناس!

کدام زن با ضعف پنج مرنبه باردار می شود

لطفاً دلیل از دنیا رفتنش را اگر می توانید بیان کنید

و می دانم که نمی توانید چون خودتان برچیده می شوید


شب جمعه نوشت:
لطفاً جلوی چشمان مادر پسرش را نزنید و بعد ...
و گریزی برعکس
لطفاً جلوی چشمان پسر مادرش را نزنید...


  • میم شین

تو آن قدر برجسته و والامقام هستی که عده ای با نام تو حکومتداری کردند

حکومت فاطمیان

و تفکرات این حکومت بر اسماعیلیان هم اثر گذاشت و ادامه دار بود

البته داخل پرانتز باید اشاره کنم این دلیل بر مهر تأیید صد در صدی بر این حکومت ها نمی شود

  • میم شین

صد و پنجاه سال نسل به نسل اذان گفتند

شهرتشان شد مؤذن زاده

و من افتخار می کنم که با این شهرت چند سالی در شهر ما ساکن بود(خوش به حال کرج)

چه ارادتی داشت

گاهی در حرم مادر اذان می گفت

بگذریم دیروز سالگرد عروجشان بود


شرح نوشت:
حرم حضرت معصومه حرم حضرت زهراست

اضافه نوشت:
از صبح فکر می کردم چگونه این مسئله را به مادر ربط دهم
ربطش را در دو جا دیدم
یکی ش را نوشتم
یکی ش را می نویسم
به بلال بگویید اذان بگوید
فقط مواظب باشید مادر زیاد یاد احد نیفتد


  • میم شین

دو روز پیش سالگرد عروج شاعری بود

شاعری پر درد

هم درد جسم داشت

هم درد جان

جسمش آخر کاری کرد تا در جوار شهدا دفن شود

جانش بی جان آل الله بود

لااقل یک بار با شعرش غروب جمعه ای آرام گریه کرده ایم

و حالا چند بیت از ایشان برای حضرت زهراش:

 
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا

نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود
 
پس از زهرا علی بی همزبان شد
اسیر امتی نامهربان شد


شادی روح محمدرضا آغاسی فاتحه ای بخوانیم

  • میم شین

شاعری بعد از فتح خرمشهر و در فراق شهید جهان آرا

نوشت

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته

و ذهن من این روزها در این خیال است

چه خوب می شد بعد از بیست و پنج سال

زهرا خلافت پسرعمویش را می دید

  • میم شین

مادرت از ماست

یعنی سجاد از ماست

یعنی ما ایرانی ها با زهرای مرضیه، مادر مهربانت قوم و خویشیم

  • میم شین
در خیالم نوشتم
پسر زهرا!
و بعد از چهار نفر
نفر پنجی هم جوابم داد
اسمش را که پرسیدم
گفتند عباس است

  • میم شین