میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه
جسارت است که بنویسم یکی از القاب حضرت محدثه است
محدثه خواندند مادر را
چرا که بعد از حضرت رسول مادر مهبط الوحی بود
حضرت جبرائیل بر ایشان نازل می شدند و اخباری را خدمت این مادر عرضه می داشتند
و تمام این ها جمع شد و شد مصحف فاطمی
ان شاء الله با ظهور فرزندش از این کتاب برای اولین بار برای عموم رونمایی شود

تعجب نکنید از این دو مطلب شبیه هم
یکی با کسره نوشته شده
یکی با فتحه

  • میم شین
جسارت است که بنویسم یکی از القاب حضرت محدثه است
محدثه خواندند مادر را
چرا که مادر در دورانی که در رَحِم مادرش بود، سخن می گفت

حالا این جا به نظرم جا دارد که گریزی هم به زندگی حسین بزنم
چه کرد پسر با مادرش وقتی گفت که انا العطشان
  • میم شین
به باطن سلمان، به ایمان سلمان شک دارم
من به سلمان شک کردم
نمی دانم چرا وقتی دید که دستاس1 خودش می چرخد حالش عوض شد
انگار نمی دانست که همه در تسخیر این حضرات هستند.

1.حضرت جواد الا ئمّه ، امام محمّد تقى صلوات اللّه علیه حکایت فرماید:
روزى پیامبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله توسّط سلمان فارسى رضوان اللّه تعالى علیه پیامى براى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها فرستاد.
سلمان گوید: همین که جلوى درب منزل آن مخدّره رسیدم ، ایستادم و سلام کردم ؛ سپس متوجّه شدم که حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها مشغول قرائت قرآن است و آهسته آیات قرآن را بر لب زمزمه مى نماید.
و دیدم که سنگ آسیاب بدون آن که دست حضرت روى آن باشد، در حال چرخش و دور زدن است و کسى را نزد حضرتش نیافتم .
برگشتم نزد رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله و عرضه داشتم : یا رسول اللّه ! جریان مهمّ و عظیمى را مشاهده کردم !!
حضرت فرمود: آنچه را دیدى بیان کن ؟
گفتم : همین که جلوى درب منزل دخترت ، فاطمه سلام اللّه علیها رسیدم و سلام کردم ، متوجّه شدم که وى آهسته قرآن مى خواند و سنگ آسیاب مى چرخید و کسى را هم نزد او نیافتم .
پس حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله تبسّمى نمود و اظهار داشت : اى سلمان ! خداوند قلب دخترم ، فاطمه را سرشار از ایمان نموده است ، او تمام وجودش ایمان و یقین مى باشد و غرق در طاعت و عبادت پروردگار گشته بود.
لذا خداوند متعال فرشته اى را به نام روفائیل رحمت فرستاده است تا وى را کمک نماید.
و همان فرشته بوده است که سنگ آسیاب را براى دخترم فاطمه ، مى چرخانیده است .
و سپس افزود: بدان که خداوند مهربان تمام امور دنیا و آخرت فاطمه را کفایت خواهد نمود.
الثّاقب فى المناقب : ص 290 ، ح 248.

این شعر رو خیلی دوست دارم. خیلی قدیمیه ولی باهاش کلی خاطره دارم

چقدر آرد نشسته است روی دامانت

فدای گردش دستاس آسیابانت

 

از آن زمان که تو را از بهشت آوردند

نشسته اند ملایک سَرِ خیابانت

 

همیشه فصل بهاری - همیشه سر سبزی

اگر چه پر شده از برگ زرد گلدانت

 

ببین که پلک خدا هم به هق هق افتاده است

به گریه های کبودِ بدون پایانت

 

سرِ مزار تو حتی مدینه مَحرم نیست

خدا برای همین است کرده پنهانت

 

اَلا مسافر گندم نخورده ی دنیا

چقدر آرد نشسته است روی دامانت

علی اکبر لطیفیان

  • میم شین

ای کاش آدم را می دیدم

تا بپرسم حالش را

وقتی شنید الهی یا فاطر بحق فاطمه

همه از بند آخر و یا قدیم الاحسان می گویند


حالا جای نظر سؤال مرا جواب دهید

اگر شما آدم بودید چگونه می شد حالتان با شنیدن یا فاطر بحق فاطمه؟

  • میم شین
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ السَّرِیعَةِ اللَّحَاقِ بِکَ... (خطبه 202 نهج البلاغه)
به نظرم میاد این قسمت از سمت خدا رو گوش بدید بهتر باشه تا این که من بخوام بنویسم
خودم که خیلی گریه کردم، شما رو هم دعوت می کنم به استماع
تاریخ 12/12 حجت الاسلام حسینی قمی

می رسد روزی که اهل قیامت فریاد می زنند ای کاش ما هم از فاطمیون می بودیم...

نه مثل ساره ای و مریم ! نه مثل آسیه و حوّا

فقط شبیه خودت هستی ! فقط شبیه خودت زهرا!

اگر شبیه کسی باشی ، شبیه نیمه شب قدری

شبیه آیه تطهیری! شبیه سوره « اعطینا»!

علیرضا قزوه


از شما خواهشمندم این قسمت از سمت خدا رو دریافت کنید و گوش بدید



  • میم شین
از همان زمان که در باز شد
باب روضه هم باز شد
از همان وقت که آتش پایش به روضه باز شد
بهشت هم آتش گرفت
  • میم شین
مراسم غبارروبی از  مزار شهدای احد
هر دوشنبه و پنج شنبه
با حضور دلیل خلقت حضرت صدیقه ی طاهره
از کلیه ی عزیزان تقاضا می شود در هنگام اشک های این بانوی مکرمه و مطهره در این مکان حضور نداشته باشند تا بهانه ای دست بدخواهان نیفتد که زهرا زیاد گریه می کند
با تشکر تولیت مزار حمزه سیدالشهدا
  • میم شین

خلق افلاک را تو بهانه شدی

و حالا برای رسیدن به جاه و منزلت به بهانه ای تو را...

چرا...؟

مجدد از بلال بخواه که اذان بسراید

مجدد بگو که درست اشتباه بخواند

مدینه ولی را با اگر و اما دوست می داند

حالا سین و شین که این حرف ها و این نقطه ها را ندارد

بگو بلال اذان بسراید

فقط مراعات حال مریض فراموشت نشود بلال

خودت وقتی به میانه اش رسیدی صدا را قطع کن

  • میم شین
می خواهم به یاد قدیم جمله بسازم
در
مادر از ضرب در وجودش منهای محسن به علاوه ی میخ شد
کوچه
مادر در خانه زمین خورد، در کوچه افتاد، و گفت کو، چه شد علیِ من؟
فدک
مادر در خطبه خوانی اش فدک ستاند، در کوچه فدک را فدای حجابش کرد
سیلی
مادر خودش سِیلی از باران بود ولی سیلی هم سد باران نشد
فنفذ
همان بهتر که از این قسمت نمره نگیرم، بمیرم هم نمی نویسم(نقطه سر خط)

اگر این روایت امام صادق را ننویسم که بیشتر جان می دهم:
وقتی خلیفه ی دوم به مقام خلافت رسید، حقوق همه ی کارگزارانش را به خاطر مالیات کم کرد الّا قنفذ چرا که امام صادق فرمود: ... .
  • میم شین

خطیئه ها یکی یکی زمینم زدند

و حالا من عاجزم و درمانده

راحت تر و قابل فهم تر من مسکین شده ام


بالا سرم پدر است

مادری دارم مهربان تر از برگ گل

ولی عوضش ادب ندارم

و به قول علی علیه السلام بی ادب یتیم است


نفس در حمله ای جانانه مرا به غارت برد

هرچه داشتم را گرفت

اشک های خوبم را، قلب صافم را و همه ی این ها را به یغما برد

و خودم ماندم که شدم اسیر


حالا وقتش نشده به آیه ی 8 سوره ی انسان دوباره جامه عمل بپوشانی

روزگار سخت شده، نیازمند لطف انسانی شما هستم


وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا

  • میم شین
رسول مهربانی ها قلبش گرفت وقتی کنار خانه ی خدا از مردمان لال آباد دوره ی جاهلیت مدرن سخن گفت
در لا به لای صحبتشان فرمودند می آید روزی که سر دختران و زنان به کوهان شتری نحیف تبدیل می شود
و شده است(نقطه سر خط)
کلیپس
  • میم شین

الانسان حریص علی ما مُنِع
آدمی به آن چه منع شود، حریص می شود
حدیث را جدّتان فرمودند
حالا حدس بزنید که چه می خواهم بنویسم
مرا منع کردی
مانعم شدی
و من حریص تر شدم به کربلا
***
راستی چقدر دوست دارم دیکته بنویسم و تو بگویی کربلا و من اشتباه بنویسم کربلا را
و بعد برای تنبیه بگویی هزار بار از کربلا بنویس
و من گریه بریزم از تنبیه تو
آقا! اجازه
می شود تا رسیدن به کربلا، فقط بنویسم کربلا
من حریص شده ام

 

 

 

 

 

  • میم شین
اشک برای ریختنش اجازه نمی گیرد
و ام البکاء این روزها لحظه به لحظه به استقبال این مهمان ناخوانده می رود
می رود تا شیشه ی اشکش را برای پور و دخت های امت پدرش پر کند
پر می کند
تا اشفعی لنا بخوانیم و استجابتش کند مادر اشک ها
  • میم شین
برای هر که کلاسش با رنگ سال بالا می رود
برای هر که رقمش با رنگ سال گران می شود
برای هر که رنگ سال شهره اش می کند
برای هر که رنگ سال را می خواهد
می نویسم:
هر که رنگ کبودی بزند به تنش
بامش بیشتر است
دردش بیشتر است

پ ن: سال یازدهم زنی قبل بهار رنگ کبود را انتخاب کرد و هم گل های لباسش را رنگ زد و هم رخش را
       ولی مشاطه گر جوری رنگ زد به او که شرمش هم کبود شد
       سوز هفت سینتان کبود
  • میم شین
اگر دیروز می نوشتم مناسب شب ولادت نبود ولی حالا بی پروا می نویسم

خبر رسید به علی1 که قبای مردی به لباس زنی در بازار خورده
نمی دانید به علی چه گذشت از شنیدن این خبر
و اما

نه هنوز صبور باشید

یک علی2 دیگر خیلی گریه می کرد
ابوحمزه روزی پرسید که چرا این قدر گریه می کند
و گفت که شهادت افتخار ماست
اما

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

1.علی بن ابی طالب
2. علی بن الحسین

  • میم شین
زینب زینت اب به دنیای پا نهاد
به دنیا آمد تا نشان دهد در اوج مصائب می توان نگاه زیبا داشت
می توان در غم ها به جمال ها رسید
می توان در مرگ ها به جمیل ها نایل آمد
این ها توانایی های یک بانوی مجلله و مخدره ست
این ها دارایی هایی است که عقیله ی بنی هاشم داشت
این ها همه افتخاراتی است که به این بطله و قهرمان رشته ی صبر اعطا شد
ولادتش مبارک

راستی این نوزاد در آغوش حسین آرام می شود
دست کسی دیگر ندهیدش لطفاً
  • میم شین
گفت:
"راه تو را می خواند"
تعجبی نیست، بی سوادی از بین رفته است
عوضش علم را فراموش کردیم
سواد را نگفتند که قرار است در ثریا بیابیم
علم را فرمودند
اگر قرار بود به خاطر علم اولیای ما را بخواهند
هرروز مدرسه ها پر از پدران و مادرن باسواد می شد

رقیه
  • میم شین
به ذهنم آمد، به صفحه می بخشمش

تعریفی از سایه: اگر جسم کدری در مقابل منبع نوری قرار گیرد در پشت جسم محوطه ی تاریکی بوجود می آید که به آن سایه می گویند.
و این قصه و داستان نیست

قرن یک هجری سال یازدهم دل های کدری رفتند زیر سایه بان1
و نوری با انوار دیگر پشت ابرها رفتند
به تعریف سایه برگردیم
اهل آن سایه بان در پشت خود محوطه ی تاریک ایجاد کردند که آن تاریکی از پشت به جلو هم آمد
و نور همچنان پشت ابر است

1. سقیفه
امام ابری


  • میم شین