میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

به امید گوشه ای نگاهی تا نگاه من و تو عوض شود

میم شین

در این فضا سعی شده در کمال ایجاز و اختصار و با نگاهی نو و جدید به بررسی مسائل اطراف پرداخته شود.
شاید اگر من رنگ عمل به نوشته ها بزنم و با وجودم قلم بسایم بهتر شود.
دعا کنید

پیام های کوتاه
  • ۱ فروردين ۹۹ , ۱۳:۵۹
    بهار
  • ۲۹ اسفند ۹۸ , ۱۴:۴۱
    شفا
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۳/۰۴/۱۱
    سگ
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۹ خرداد ۹۸، ۱۳:۲۶ - مینا
    عالی
  • ۲۲ مرداد ۹۷، ۱۸:۳۲ - باران
    ...
پیوندهای روزانه
ما در چه فکری هستیم؟
مادر2 چه فکری هست؟
با مواظبیم که سردمان نشود
او مواظب است از عبادت سرد نشود
پس
وضوی من گرم است
وضوی او سرد
  • میم شین

انار خواست

علی دست به کار شد

انارها داشت می رسید

ولی نرسید

انگار خود انارها هم می دانند که نسخه ی آسمانی شان بیشتر به کار فاطمه می آید

خودشان را خرج فقیر کردند

تا اصلش از اسمان برسد

  • میم شین
من با اهل سنت برادرم
من هم خوبی خلیفه ی آن ها را خواهم نوشت
جوانی کنار خانه ی خدا حرامی مرتکب شد
علی همان جا او را زد
پیش خلیفه ی دوم آمد
شکایت کرد
و خلیفه ی دوم گفتند که
چشم خدا دیدت و دست خدا زدَت

غم نوشت:
و روزی بود که چشم خدا دید
دست خدا بسته شد
و

  • میم شین

سبک زندگی یعنی زهرا به علی بگوید پسرعمو بعد من با فلانی ازدواج کن

چرا که با فرزندانم مهربان است


پ ن: ازدواج منافاتی با غم و عزاداری ندارد

علی علیه السلام ازدواج کردند ولی حتی در سال های آخر زندگی شان هم عزادار بودند

محاسن خضاب نمی کردند و می فرمودند که داغدار غم از دست دادن رسول اسلام هستند هنوز


دل نوشت:

 حس بی محسنی هم اتاق دلت است

پس

محاسنت را رنگ نکن

باز هم رنگشان می پرد


  • میم شین
از محبین فاطمه بود
آمده بود تا برکتی از مادر بگیرد
و مادر مثل پدرش اول سلام کرد تا نشان دهد که اصل دین هستند
دلیل آمدنش را پرسید
و او گفت
و مادر روایتی از پدرش فرمود
هرکس سه روز به فاطمه سلام کند بهشت بر او واجب می شود
و در ادامه ی سؤال و جواب ها مادر فرمودند که سلامش دور و نزدیک ندارد

دل نوشت:
مادر سلام
هرروز لااقل سه وعده مادر می خوانمت و سلامت می کنم
به همه می گم که مادرمی...
  • میم شین
آمدم بنویسم از بکّائین هستی
دیدم که در حقت جفا می شود
خواستم بنویسم اول بانوی عالمی
دیدم که در حقت جفا می شود
نوشتم همه ای
دیدم که نه جفاست
تو خیر کثیری چون قدری که درک تو در ذهن مثل منی نمی گنجد
تو فاطمه ای و مثل نامت کسی تو را نمی فهمد
راستی تو برای امامت گریستی و آب شدی
و می دانم اگر کسی به علیِ تو بد بگوید چه غضبی می کنی
ولی حضرت ولی الله که نماز میت نداند که ...
لطفاً به آقا برسانید که نماز میت رکوعی ندارد
  • میم شین
سحر روز نوزدهم
ضربه ی شمشیر
و علی با کمک حسنین تا خانه رفت
و وقتی رسیدند فرمود که رهایش کنند تا زینب با آن حال نبیندش
نیاز به گفتن نیست که علی شیر غالب است و فاتح خیبر
 و حالا خبر شهادت همسرش به او رسید
و علی با آن اوصاف قدم به قدم تا مسیر خانه زمین خورد (نقطه، پایان زندگی زهرای مرضیه در این دنیای خاکی)
راستی یادم رفت بنویسم که هنوز هم از سینه ی مادرم خون می چکد
  • میم شین
اذیت می شوید نخوانید
ای رقیه!
ای فاطمه ی صغیره!
درد گوش شما ارث مادری است
***
مادرت بود و عمویت
گوشوراه بود
و حالا نیست
و عمویت در پی گوشواره ی مادر
حالا می فهمی چرا موی خودت سپید است
الگویت عمو است
  • میم شین

به تیتر توجه  نکنید

غلط انداز است

وقتی یک نفر کار اشتباهش را با افتخار برای پسر ابوسفیان می نویسد خودت بخوان که این همان تبریک است

تبریک به مناسبت تمام کردن کار یک زن


به خدا چیزی خوندم که بنویسم عیدتون به هم می ریزه، یا باید گنگ بنویسم یا باید ننویسم

مادر تبریک که به دیدار پدرت می روی


اصل نوشت:

یکی از اسامی مادر مبارکه است.

اگر به فکر تبریک و تبرک هستید از مادر بخواهید.


  • میم شین
با قرآن هم می شود گریه کرد
خدا هم روضه ی زهرا را در نور آورده
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید به خانه‏ هایى که خانه ‏هاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید این براى شما بهتر است باشد که پند گیرید
و اگر کسى را در آن نیافتید پس داخل آن مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید برگردید که آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مى‏ دهید داناست
آیات 27 و 28 سوره ی مبارکه ی نور

و شعری از سید حمیدرضا برقعی
  • میم شین

مگر می شود از مادری چون تو پسری چون حسین چیزی به ارث نبرد

برای تو نوشتند کسرِ ضلع

و برای حسین نوشتند کسرِ ظَهر

(و این مطلب منتهی می شود به شب جمعه)


پی نوشت: یک سپید نو که دیشب آمد

اجازه!
گنگ شده برایم
حتی اصم1 صحیح
یعنی هر کسری صحیح است؟
مثلاً می شود با ضربِ در صورت کسر ضلع باشد
و مخرج در عصر، ظَهر

1. اسم
توضیحات اضافه:
از ویژگی های نقد فرمالیست ها کنار گذاشتن صاحب اثر در نقد کار او می باشد
به هر ترتیب صحیح نیست که صاحب اثر درباره ی اثرش توضیح بنویسد اما

چند مجموعه ی اعداد داریم از آن جمله اعداد صحیح، گنگ و اَصَم می باشند
اعداد گوبا به شکل a بر روی b هستند یعنی کسری اند، که می توانند صحیح هم باشند
کسر ضلع: شکستگی پهلو ( با ضربه ی در حضرت مادر...)
کسر ظَهر: شکستگی کمر ( با شهادت حضرت عباس امام حسین فرمودند که ...)
 ودر آخر باید بگویم با توجه به خط اول، این سؤالی است که از ذهن یک دانش آموز تراوش کرده که اطلاعات درستی نسبت به موضوع ندارد.
باید عرض کنم که واقعاً ببخشید که مجبور شدم این توضیحات رو بنویسم.
البته توضیحات اصلی ومقصود اصلی بماند برای صاحب اثر و نقد اصلی بماند برای شما
ممنون

  • میم شین
پدرت رحمة للعالمین است
و تو مادرِ پدری
و تو مادر منی
و تو مادر تو و او و آن هایی
و تو برایت فرقی ندارد که چقدر به دین پدرت هستم
هستی، هست، هستند
و تو بی خودت، با وسیله ای، با چادری یک نفر را که نه، یک محله را به فرزندی قبول می کنی
و تو می شوی مادرِ یهودی های تازه مسلمان شده

و بگذار این بار به جای روضه برای این و آن، خودت بشوی مخاطبم
گفتم یهود، یاد گذر زینبت از محله ی یهودی ها افتادم
و نمی دانم چرا یهودی ها این گونه تا کردند با دخترت
یعنی حجاب سوخته قبول نیست؟

  • میم شین
در سفر نمازها شکسته اند
ولی مادر چرا شکسته نماز می خواند؟
(یقیناً در جواب اشک هست)نقطه پایان روضه ی بیست و ششم اسفند
زیاده نوشت: برای کسانی که می خواهند جشن چهارشنبه سوری بگیرند
مواظب باشید کسی را در آتش نسوزانید

دو تا هم پست قدیمی:
  • میم شین
لطفاً قبل از خواندن این مطلب حتماً لباسی بپوشید که آستینش بلند باشد
لطفاً قبل از خواندن این مطلب آستینتان را در دهانتان بگذارید
حالا داد بزنید
و فریاد کنید نام مادر را
حالا من شرمنده ام
مطلبی برای نوشتن ندارم
می خواستم درد حسن را در لحظه ی غسل مادرش درک کنید(نقطه، انتهای خط زندگی خاکیِ مادر، حالا اگر توانستی سر خط)
  • میم شین

احقاق حق صورت گرفت

در آرامی قدم های مادر سرعت گرفت

یک دست به دست حسن

یک دست به چادر

تازه باغ فدک را هم همراه خود دارد

مادر یعنی تربیت

حسن سر به راه بودن و سر به زیر بودن را از مادر فرا گرفته

به کوچه فرزندان هاشم رسیدند

وسط کوچه بن بست شد

و شد زمان آن که مادر صورت گرفت


لطفاً خودتان روضه را در کلمات، باز کشف کنید

من عاجزم

  • میم شین

خودش خوب می دانست که وقت برای ماندن ندارد

دست به کار شد

نگران بود

(یادش بخیر وقتی مرد نابینا آمده بود، سریعاً جابه جا شد. گفتند او تو را نمی بیند و گفت من او را می بینم)

حالا زمان آن رسیده بود که باز هم کار خارق عادتی انجام دهد

(ای کاش به این عادات عادت می کردیم)

می گفت دوست دارم حتی بعد مرگم هم کسی حجم بدنم را نبیند

و اسما چاره را در تابوت دید

و مادر بار دیگر لبخند زد

  • میم شین
پدر کنار دختر مادرگونه اش در بستر بیماری اشک های دُردانه اش را به تماشا می خوابد
(تو باشی می توانی اشک های فاطمه را تاب بیاوری)
لطیف ترین و رحیم ترینِ انسان ها تابِ بی تابی زهرایش را ندارد
به هم نزدیک می شوند
و به اذن الله در اُذن الزهرا جملاتی را می خواند
و فاطمه لبخند می زند
گویی در گوشش گفته بود که زودتر از همه به پدر می رسد

راستی من به پیامبر که عاشق کودکان بود باید عرض کنم
لطفاً قریب به سه ماه مراقب طفل به دنیا نیامـده ای باش
مادرش می رسد، چرا که خود وعده ی آمدنش را داده ای
  • میم شین
بین القاب زیبای زهرای اطهر، حانیه را جور دیگری دوست دارم
مادر صداش می کنم،
دلیلش را علامه مجلسی در معنای حانیه بیان کرده
حانیه به زنی گفته می شود که نسبت به شوهر و فرزندانش مهربان و دلسوز است .
ممنون که مادرمی

  • میم شین