مادر2 چه فکری هست؟
با مواظبیم که سردمان نشود
او مواظب است از عبادت سرد نشود
پس
وضوی من گرم است
وضوی او سرد
- ۷ نظر
- ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۵
انار خواست
علی دست به کار شد
انارها داشت می رسید
ولی نرسید
انگار خود انارها هم می دانند که نسخه ی آسمانی شان بیشتر به کار فاطمه می آید
خودشان را خرج فقیر کردند
تا اصلش از اسمان برسد
سبک زندگی یعنی زهرا به علی بگوید پسرعمو بعد من با فلانی ازدواج کن
چرا که با فرزندانم مهربان است
پ ن: ازدواج منافاتی با غم و عزاداری ندارد
علی علیه السلام ازدواج کردند ولی حتی در سال های آخر زندگی شان هم عزادار بودند
محاسن خضاب نمی کردند و می فرمودند که داغدار غم از دست دادن رسول اسلام هستند هنوز
دل نوشت:
حس بی محسنی هم اتاق دلت است
پس
محاسنت را رنگ نکن
باز هم رنگشان می پرد
به تیتر توجه نکنید
غلط انداز است
وقتی یک نفر کار اشتباهش را با افتخار برای پسر ابوسفیان می نویسد خودت بخوان که این همان تبریک است
تبریک به مناسبت تمام کردن کار یک زن
به خدا چیزی خوندم که بنویسم عیدتون به هم می ریزه، یا باید گنگ بنویسم یا باید ننویسم
مادر تبریک که به دیدار پدرت می روی
اصل نوشت:
یکی از اسامی مادر مبارکه است.
اگر به فکر تبریک و تبرک هستید از مادر بخواهید.
مگر می شود از مادری چون تو پسری چون حسین چیزی به ارث نبرد
برای تو نوشتند کسرِ ضلع
و برای حسین نوشتند کسرِ ظَهر
(و این مطلب منتهی می شود به شب جمعه)
احقاق حق صورت گرفت
در آرامی قدم های مادر سرعت گرفت
یک دست به دست حسن
یک دست به چادر
تازه باغ فدک را هم همراه خود دارد
مادر یعنی تربیت
حسن سر به راه بودن و سر به زیر بودن را از مادر فرا گرفته
به کوچه فرزندان هاشم رسیدند
وسط کوچه بن بست شد
و شد زمان آن که مادر صورت گرفت
لطفاً خودتان روضه را در کلمات، باز کشف کنید
من عاجزم
خودش خوب می دانست که وقت برای ماندن ندارد
دست به کار شد
نگران بود
(یادش بخیر وقتی مرد نابینا آمده بود، سریعاً جابه جا شد. گفتند او تو را نمی بیند و گفت من او را می بینم)
حالا زمان آن رسیده بود که باز هم کار خارق عادتی انجام دهد
(ای کاش به این عادات عادت می کردیم)
می گفت دوست دارم حتی بعد مرگم هم کسی حجم بدنم را نبیند
و اسما چاره را در تابوت دید
و مادر بار دیگر لبخند زد